#امام_زمان_مناجات
#رباعی
ما حلقه اگر بر در مقصود زدیم
از بندگی حضرت معبود زدیم
این الفت ما به دوست امروزی نیست
یک عمر دم از مهدی موعود زدیم
محمدعلی_مجاهدی #پروانه
هدایت شده از یا فاطمه الزهرا مولاتی اغیثینی
نیایش صبحگاهی 🌸🍃
✨خدایا
🌾 دراین روزهای آخر سال
🌸روزی مان
🌾را وسعت بده و برکتش
🌸 را زیاد کن
🌾خدایا یارمان کن
🌸در راه خیر و کمک
🌾به دیگران پیش قدم باشیم
🌸خدایا خانواده و مردم کشورم را
🌾سلامت بدار و مشکل گشای
🌸 زندگیشان باش
🌾 و درآخرین روزای سال
🌸بهترینها را برای همه مقدر بفرما
آمیـــن
در محضر قرآن واهل بیت (علیهم السلام👇👇
┏━💎🍃🌷🍃💎━┓
🟡 🟡
┗━💎🍃🌷🍃💎━
هدایت شده از یا فاطمه الزهرا مولاتی اغیثینی
روضه جانسوز_شهادت امیرالمومنین علی علیه السلام
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
➖➖➖➖➖➖➖
وقتی که با نان و نمک افطار می کرد
انگار که با فاطمه دیدار می کرد ...
*ام کلثوم دید اصلا حواس باباش یه جای دیگه س *
هی شیر را از پیش خود میزد کنار و
هی دخترش با چشم تر اصرار میکرد
*بابا جان شیر بخور ... اخه رنگ و روت پریده ...دخترا میدونن،دختر همه عشقش اینه بابا بیاد خونه افطار سفره براش پهن کنه ... بابا برات شیر آوردم شیر رو زد کنار ... حواس علی جای دیگه ست، دل امیرالمؤمنین یه جا دیگه بهانه
هی شیر را از پیش خود میزد کنارو
هی دخترش با چشم تر اصرار میکرد
در آسمان انگار چیز تازه میدید
با اشک دیده چشم را خونبار می کرد
امشب ز شب های دگر مظلوم تر بود
این را اذان وقت سحر اقرار میکرد
*همه کنایه کجا نشستن، همه چیزو نمیشه وا کرد *
( آن پهلوانی که غرورش را شکستن
انا الیه الراجعون تکرار می کرد .... ) 2
*سادات منو ببخشن، بریم در خونه حضرت زهرا ، امیرالمومنین بعد سی سال به آرزوش رسید چه خبره تو دل علی؟ بزار
(دلتنگ زهرا بود و این شب های آخر
گریه به یاد آن در و دیوار میکرد ... ) 2
*می خواست از در بره بیرون ، شال امیرالمؤمنین گرفت به قلاب در، آماده ای یه جایی ببرمت ؟*
قلاب در تا بوسه زد بر روی شالش
یاد قلاف و زخم دست یار می کرد ...
*سی سال پیشم یه نفر این شال رو گرفته بود هی نانجیب با قلاف شمشیر زد ... وای .... برم جلوتر ، *
از بس که دلتنگ نگاه فاطمه بود
دیدند قاتل را خودش بیدار میکرد ...
*پاشو دیگه فاطمه رسیده، پاشو علی رو خلاص کن ...*
از بس که دلتنگ نگاه فاطمه بود
دیدند قاتل را خودش بیدار میکرد ...
*
الله اکبر ... فرق شکافته شد ، تا فرق علی شکافته شد، صدا بلند شد "فزت ورب الکعبه"بابا هر کی یه ضربه میخوره،بالاخره یه صدا میزنه، هر کی یه ضربه می خوره بالاخره یه ناله ای میزنه،یه اهی، وایی، فریادی .... استقاثه ای ... امیرالمؤمنین سحر نوزدهم وقتی ضربه شمشیر خورد صدا زد "فزت و رب الکعبه" آخ ... یاد خدا رو زنده کرد تو آون حالت ، حرفی از درد نزد، اصلا دردش حس نشد ... شمشیر تا ابرو رو شکافت، علی از زخم گله نکرد ، یه اقایی رم سراغ دارم تو گودال قتلگاه ، دیدن زیر لب داره ناله می کنه .... میگه جلو اومدم، دیدم میگه"الهی رِضاً بِرِِضِاکَ... لا معبود سواك یا غیاث المستغیثین ... " نمیدونم اجازه دارم جلوتر برم ... فقط نگفت رضا به رضائک،فقط نگفت یا غیاث المستغیثین ...." امام رضا می گه جد ما رو با دوازده ضربه کشتن ... هر ضربه ای که زد یه بار گفت وا اماه ... یه بار گفت وامحمدا ... یه بار گفت واعلیا ... حالا بگو حسین ....
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از یا فاطمه الزهرا مولاتی اغیثینی
روضه_جانسوز_شهادت_امیرالمومنین_علی (1).mp3
2.45M
▪️#روضه
#شب_نوزدهم_ماه_رمضان
🎤سید مهدی میرداماد
کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از یا فاطمه الزهرا مولاتی اغیثینی
🌼روزه تمرین کلاس زندگی،
🍀درس ایثار و خلوص و بندگی؛
🌼روزه، زنجیر هوا بگسستن است،
🍀دیو و بتهای درون بشکستن است.
سلام، صبح و فرجامتون بخیر و نیکی.
🌹پیشاپیش فرا رسیدن ماه مبارک رمضان بر شما مبارک باد. 🌹
هدایت شده از یا فاطمه الزهرا مولاتی اغیثینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍ماجرای انگور، شکر کن تا زیادشه
هدایت شده از یا فاطمه الزهرا مولاتی اغیثینی
عذر سلطان مقتدر
سلطان ملک شاه سلجوقی، بر فقیهی گوشه نشین و عارفی عزلت گزین وارد شد. حکیم سرگرم مطالعه بود و سر برنداشت و به ملک شاه تواضع نکرد بدانسان که سلطان به خشم اندر شد و به او گفت:
آیا تو نمی دانی من کیستم؟ من آن سلطان مقتدری ام که فلان گردن کش را به خواری کشتم و فلان یاغی را به غل و زنجیر کشیدم و کشوری را به تصرف در آوردم. حکیم خندید و گفت: من نیرومندتر از تو هستم، زیرا من کسی را کشتم که تو اسیر چنگال بی رحم او هستی.
شاه با حیرت پرسید: او کیست؟
حکیم به نرمی پاسخ داد: آن نفس است؛ من نفس اماره خود را کشته ام ولی تو هنوز اسیر نفس اماره خودی. اگر اسیر او نبودی، از من نمی خواستی که پیش پای تو به خاک افتم و عبادت خدا بشکنم و ستایش کسی را کنم که چون من انسان است.
ملک شاه از شنیدن این سخن شرمنده شد و عذر خطای گذشته خود را خواست.
📚مجله معارف شماره 64
هدایت شده از یا فاطمه الزهرا مولاتی اغیثینی
#داستانک
✍گویند فقیری به نزد هندوانه فروشی رفت و گفت هندوانهای برای رضای خدا به من بده که فقیرم و چیزی ندارم.
🔸هندوانه فروش درمیان هندوانه ها گشتی زد و هندوانه ی خراب و بدرد نخوری را به فقیر داد. فقیر نگاهی به هندوانه کرد و دید که به درد خوردن نمیخورد، و مقدار پولی که به همراه داشت به هندوانه فروش داد و گفت پس به اندازه پولم به من هندوانه ای بده...
🔹هندوانه فروش هندوانه خیلی خوبی را وزن کرد و به مرد فقیر داد، فقیر هر دو هندوانه را رو به آسمان کرد و گفت:
✍خداوندا بندگانت را ببین…
این هندوانه خراب را بخاطر تو داده است و این هندوانه خوب را بخاطر پول!
بسیار زیبا👌🏻
🌺🌺🌺
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
تعجیل در فرج آقا امام زمان عج
شادی روح پدر من حقیر مرحوم خسرو نصابی. صلوات
اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجم
زمزمه مناجات. با خدا ماه رمضان
درمونده و تنهام. ببخشم خدایا 2
بارونیه چشمام. ببخشم. خدایا 2
قسم میدم من به اشکای زینب
ببخش این بنده ی عاصی و یارب
خسته از گناهمو خدایا ببخش 3
خیلی بی پناهمو. خدایا ببخش 3
ببین تو دل شب. خدا اشک و اهم 2
به حق علی بگزر. تو از اشتباهم. 2
خودم اعتراف می کنم که گنهکارم
ولی با همین رو سیاهی دوست دارم
دست خالی رد نکن. گدارو خدا. 3
روزی کن زیارت. کربلارو خدا. 3
رضا نصابی