هدایت شده از خبر فوری فرهنگیان
🔴 داستان خر مفت و زن زور
مردي بازنش که سوار بر #خر بود به آسياب ميرفتند. سر راه مرد كوری دیدند. زن تا #مرد كور را ديد با التماس به شوهرش گفت: «اين مرد كور را سوار برخر کن گناه دارد...مردبه اجبار قبول كردو كور را روي خر، پشت زنش گذاشت.
بعد از چند قدم مرد كوردستي به #كمر زن كشيد و گفت: «ببينم پيرهنت چه رنگه؟» زن گفت: پيرهنم گل گليه بعد مرد كورگفت: «تنبونت چه رنگه؟» زن گفت: «سياهه» بعد دستش را روي شکم زن کشید و گفت😰 ....
♨️ادامه داستان 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2113601843C0c9cfcd636