《12 رجب سالروز مرگ معاویه》
ابو وائل میگويد همراه با مسروق در منطقه سلسله بودم ، ناگهان كشتی های که در آن بت های مسی كه به صورت مردان ساخته بودند گذشت ؛ مسروق راجع به این محموله سؤال کرد ، گفتند : این محموله (صادراتی) معاویه است که به سرزمین سِند و هند می فرستد تا برایش بفروشند. مسروق گفت : اگر می دانستم مرا به قتل می رسانند اين محموله ها را غرق می کردم ؛ ولی از شکنجه می ترسم . به خدا سوگند ، نمی دانم معاویه جزء کدامین انسان هاست، آیا او از آخرت مأیوس شده، پس از دنيا بهره می برد یا این که اعمال زشت او برایش نیکو جلوه داده شد است.
@rustaei110
عشق او بر دل سنگیِ حرم غالب شد
قبله مایل به علی بن ابیطالب شد
السلام علیک یا أبالحسن یا أمیر المؤمنین
أسعدالله أیامکم🌹
https://eitaa.com/rustaei110
وفات شهادت گونه حضرت زینب سلام الله علیها تسلیت باد.
*زینب طلوع بود ولی ابتدا نداشت*
*زینب غروب بود ولی انتها نداشت*
*زینب رسول بود ولی مصطفی نشد*
*شهر نزول بود اگرچه حرا نداشت*
*زینب اگر نبود کسی فاطمی نبود*
*زینب اگر نبود کسی مرتضی نداشت*
*زینب اگر نبود حسینی نمیشدیم*
*زینب اگر نبود زمین کربلا نداشت*
*زینب هر آنچه گفت تماما حسین بود*
*اصلا به غیر نام حسین اعتنا نداشت*
*زینب اگر نبود مسلمان نداشتیم*
*باور کنید ذکر حسین جان نداشتیم*
*علی اکبر لطیفیان*
https://eitaa.com/rustaei110
حکایت طلبه جهادی در خط مقدم
🔴روز اولی که تو بیمارستان دیدمش
کلی با هم شوخی کردیم و خندیدیم
پر انرژی و با روحیه
با اون لهجه با نمک ترکی
طلبه تبریزی که چند وقتی بود از تبریز اومده بود قم برای ادامه تحصیلات حوزوی و به قول خودش کسب فیض....
گاری را بار زدیم و راه افتادیم به سمت بخش تا اقلام را بین بیمارها و پرسنل بیمارستان پخش کنیم.
🔹 از طبقه پنجم کار شروع می شد
طبقه طبقه چرخیدیم تا رسیدیم طبقه اول
بخش مراقبتهای ویژه
خب آنجا دیگه برای ما
ورود ممنوع بود
داشتیم اقلام را دم در خالی می کردیم که دیدم محمد با چندتا از پرستارها سلام و احوال پرسی کرد و رفت پشت در و شروع کرد از گوشه درب داخل را نگاه کردن
تعجب کردم پرسیدم داستان چیه
بچه ها گفتند مگه نمی دونی؟؟؟؟
خانمش بارداره و حالش بد شده
الان هم تو آی سی یو بستری است با یک بچه شش ماهه تو شکمش و علائم شبیه #کرونا
❗️خشکم زد باورم نمی شد
زنت تو آی سی یو باشه و تو اینقدر با روحیه کنار جهادی ها مشغول خدمت باشی
گذشت تا امروز بعد از نماز مغرب
یکی از بچه ها بهش گفت محمد برو تلفن خونه کارِت دارند
یک ربع نشد که برگشت با چشمهای قرمز
گفت صادق
خانمم فوت کرد
ایندفعه همه خشکمون زد
سکوت حاکم شد
#طلبه_جهادگر
🌐 صدا و سیمای مرکز قم
شما هم دعوتید به #حجره 👇👇
https://eitaa.com/HOJREH14