هدایت شده از 𝓱𝓪𝓭𝓲𝓼.♡
سال ۱۴۶۶ بود. سر و صدا در باۼ می‌پیچید نه صدای کودک نه صدای جوان. تنها صدای پیرزن پیر مرد هایی که در باغ کهن نویسان اناری جمع شده بودند. این بار هم ولوله به پا بود یکی از پیرمرد ها(اسم گفته نمیشه😂) همه را به جان هم انداخته بود. همه با عصا به جان هم افتاده بودند. هر چند دقیقه هم نعره‌ای از یکی از سالمندان بلند می‌شد : ای نیم نفس کشا و دوباره دعوا بالا میکشید. همان جا بود که دو نفر از پیرزن ها خم شده بودند و زمین را میگشتند. _ ای سچینه دندونام کوجاس ننه افتاد زمین. افراسیاب هم همانطور که عینکش را پیدا کرد . نوای، بر طبل شادانه بکوب سر داد. خوب بگذریم بلاخره بعد چند ساعت همه جا سوت و کور شد. هر کی به کاری مشغول بود. اقای احف هم جلوی تلوزیون نشسته بود و فیلم سونوی ۵۶ نوه‌ی خود را میدید و اشک می‌ریخت. _ای صدف کوووجایی خدا رحمتت کنه و هر چند روز یکبار هم شاگردانش به سراغش می‌امدند و یاد خاطرات می‌کردند در ان طرف باغ هم همه دور تلوزیون جمع شده بودند. قرار بود برنامه خنداره فاطمه واعظی شروع شود . اقای نیکی مهر هم نگویم بعد از هدایت شدن به صراط مستقیم به دلیل خواندن رپ +18 در کودکی به ان ور اب فرار کرده بود. فاطیما هم فروشگاه زتجیره‌ای لباس تاسیس کرده بود و حالا رسیده بود دست نتیجه‌اش بین خودمان بماند ازش گرفتن. او حالا گوشه باغ نشسته و در خلوت چیپس لیس می‌زند و محلول شیر کاکائو فلفل می‌خورد. در همین حین بود که دادش بلند شد _اییی سچینه خدا لعنتت کنه دندونات تو محلول من چه میکنه سچینه هم عصا زنان می‌اید و دنندون هایش را ور میدارد و سراغ کافه‌ی خود می‌رود. ستایش هم پس از عروسی با اقایx به بنگلادش افریقا سفر کرده بود. نمیدانم چرا ولی رفت دیگه🤷🏻‍♀ فائزه خان هم با مدافع حریم مهد کودک راه اندازی کرده بودند. افسون خانم هم به ساخت فیلم های هالیوودی و اکشن رو اورده بود و برایشان فیلم نامه مینوشت. اقا پویا هم نشسته بود و فقط چتدانی را پر می‌کرد اقای یاد هم یادش بخیر چند سال پیش رفت قاره‌ ای کشف کند فعلا خبری ازش نداریم. و اما اقای واقفی به دلیل نورگیری های مرتب و منظم دست نخورده و جوان مانند سال ۱۴۰۰ بود. امروز هم وارد باغ شد و گفت پیرای خودم چطورن. کتاب ژاژ چاپ شد. با امضای خودم هر کی نخره می‌ندازمش خانه سالمندان و ماهایی که مجبور به خرید شدیم. و اما من در گوشه‌ای سرسبز باغ نشسته و در میان رقص پرندگان چهل و نهمین کتابم را چاپ کردم .🤓 💞