روایت سوم: شغل: معلم  جرم: مشکوک بودن!  سرنوشت: قتل فجیع به دست منافقین خلق خسرو ریاحی نظری، 37ساله، متأهل و پدر دو فرزند، یکی دیگر از هموطنان ما بود که در یک بداقبالی محض گرفتار دژخیمان بی‌رحم منافق شد. ماجرای گرفتاری و شکنجه و شهادت او، نشاندهنده اوج دشمنی منافقین خلق با اقشار عادی جامعه بود که حتی به حزب‌اللهی بودن هم شناخته شده نبودند. مهران اصدقی، فرمانده اول نظامی سازمان در تهران و مسوول عملیات تروریستی و «عملیات مهندسی»(شکنجه وحشیانه و سیستماتیک خاص سازمان) ماجرای شهید خسرو ریاحی را چنین شرح داد: "افراد بالای گروه در یک خانه تیمی بخش ویژه در اسکندری، خسرو ریاحی نظری را در بیرون خانه مشاهده می‌کنند که پهلوی ماشین خود ایستاده بود. آنها گمان می‌کنند که او خانه را تحت نظر دارد. او را تعقیب می‌کنند اما موفق به ربودنش نمی‌شوند. روز بعد، دوباره او را در همان محل مشاهده می‌کنند و این بار کاملاً مشکوک ادامه👇👇