استفاده از چند طرح برای نوشتن رمان در مورد سوژۀ تک‌خطی چیزی شنیده‌اید؟ اگر هم نشنیده‌اید احتمالاً می‌توانید حدس بزنید منظور چیست. منظور از سوژۀ تک‌خطی این است که یک خط داستانی اصلی را برای شخصیت اصلی داستان تعریف می‌کنید و در این خط داستانی موانع، اهداف، رنج‌ها و لذت‌ها و نتیجه‌گیری را تعریف می‌کنید. اما آیا رمان با یک خط داستانی شکل می‌گیرد؟ آیا می‌توانید سوژه‌ای را ارائه کنید که در این خط داستانی پیش می‌رود و آن‌قدر داستانش مهیج است که مثلاً سیصد صفحه از رمان را دربربگیرد؟ غالباً این اتفاق نمی‌افتد. می‌شود گفت ما رمان تک‌خطی نداریم. برای اینکه رمان را شکل بدهید نیاز دارید تا برای آن خطوط فرعی تعریف کنید. چیزی که رمان را شکل می‌دهد، ترکیب خطوط داستانی مختلف با هم است به‌نحوی‌که خط داستانی شخصیت اصلی و شخصیت‌های فرعی، مفهومی را تعریف کنند و ذهن خواننده را در مسیری که تا پایان رمان طول می‌کشد نگه‌دارند. شما در رمان شخصیت‌هایی تعریف می‌کنید. برای هرکدام از این شخصیت‌ها یک خط داستانی در نظر می‌گیرید. در هر خط داستانی از فرازوفرودها و از لذت‌ها و رنج‌ها حرف می‌زنید. این خطوط داستانی مختلف باید به نحوی منطقی باهم در ارتباط باشند تا رمان شکل بگیرد. حالا ببینیم این خطوط اصلی و فرعی چطور با هم تلاقی پیدا می‌کنند؟ شخصیت اصلی شما هدف خاصی را دنبال نمی‌کند اما اهدافی که شخصیت‌های فرعی دارند باعث می‌شود حوادثی برای این شخصیت ایجاد شود و داستانی شکل بگیرد. شخصیت اصلی به دنبال مفهوم خاصی می‌گردد اما به‌تنهایی نمی‌تواند مسیر پیش رو را طی کند. شخصیت اصلی اهداف مختلفی دارد. هرکدام از این اهداف یک خط فرعی داستانی هستند. به‌جز شخصیت اصلی، ما در داستان شاهد اهداف مختلف شخصیت‌های فرعی هم هستیم. پس ما در رمان مثل خطوط سیم‌کشی شده، خط‌های داستانی مختلف داریم. بعضی وقت‌ها خط‌های داستان باهم تلاقی پیدا می‌کنند و گاهی نیز به‌موازات هم پیش می‌روند. توجه داشته باشید که هر خط داستانی باید شروع، میانه و پایان داشته باشد. بهتر است رمان را با خط داستانی که جذاب‌تر است شروع کنید. @anarstory