🌹/ \🌹 غلامعلے حدادعادل⏬ چند روز پس از خواستگارے{💍}خانواده آقا از دختر بنده ، خدمت ایشان رسیدم . ایشان فرمودند: آقاےدڪتر ! {🙂} اگر خدا بخواهد با هم خویشاوند مےشویم . عرض کردم : چطور؟{😳} فرمودند : آقا مجتبے و دختر خانم{👩} شما ، ظاهرا یڪ دیگر را پسندیده و در گفت‌وگو بہ نتیجہ رسیده اند ؛ حالا نظر شما چیست؟{🤔} عرض کردم : {🗣}آقا اختیار ما هم دست شماست . فرمودند : شما و همسرتان استاد دانشگاه هستید و زندگے شما با زندگے ما متفاوت است{😕}تمام زندگے ما غیر از ڪتاب{📚} هایم ، یڪ وانت{🚛} لوازم کهنه است. خانہ{🏡} ما هم دو۲ اتاق اندرونے دارد و یک اتاق بیرونے ڪہ مسئولان{👥} مےآیند و با من دیدار میڪنند. من پولے برای خرید خانہ ندارم{😞}. خانہ اے اجاره ڪرده ایم ڪہ قرار است در یک طبقہ آن ، آقا مصطفے و در طبقہ دیگر آقا مجتبے زندگے کنند. ما زندگے معمولے داریم و شما زندگےخوبے دارید ، مثل ما زندگے نڪرده اید . . . آیا دختر شما حاضر است که با وجود این زندگے ڪند؟!{😕} زیبایے و دقت سخن رهبر براے من بسیار جالب بود.{🙃} موضوع را بہ دخترم گفتم و او با روے باز استقبال ڪرد.{😇} 😍❤ °•🍃•° @Asheghaneh_Halal