🌷🍃
🍃
#چفیه
|
#خواهرشھید |
(هو الحَقُّ المُبین)
همیشه روضه شنیده ایم اما
#دیدنش هم عالمے دارد↯...
⇦صحنه اول:
محمدرضا از
#سوریه تماس گرفته؛
پشت تلفن التماس میڪند:
-مامان!توروخدا دعا ڪن
#شهید بشم.
+تو
#خالص شو، شھید میشے...
-به خدا دیگه خالص شدم.
دیگه یه ذره ناخالصے تو دلم نیست.
+پس شھید میشے.
-حالا ڪه راضے شدے، دعا ڪن
#بی_سر برگردم.
⇦صحنه دوم:
مهمان
#معراجشهدا شدیم.
قرار است بدنِ پاره جگرمان را تحویل بگیریم
و وداع ڪنیم. بعد از
#چهل روز دلتنگے،
با خودم گفتم محڪم در آغوشش مےگیرم
و التماسش میڪنم سلام و ارادت و دلتنگے مرا
به
#سیدالشهدا برساند. اما...
⇜ به سینهاش دست نزن.
⇜نمےشود در آغوشش بگیرے.
⇜صورتش را آرام ببوس و اذیتش نڪن.
⇜به
#سرش زیاد دست نزن.
مضطر به روے ماهش نگاه ڪردم و پرسیدم:
#برادر! چه ڪردے با خودت؟!
⇦صحنه سوم:
شب قبل از
#تشییع است.
مادر بےتاب شده، قرار ندارد.
دست به دامان شهدای
#ڪهفالشهدا شدیم .
مادر با همرزم محمدرضا در ڪهف خلوت ڪرده:
-بگو محمد چطور شھید شد؟
+بگذرید...
-خودش گفت دوست دارد بےسر برگردد.
+همانطور ڪه دوست داشت شد؛
#بی_سر و
#اربا_اربا...
⇦صحنه چهارم:
براے بدرقه اش نشسته ایم ڪنار منزل جدیدش
#آرامدرخاڪخفته
بے ترس و بے درد و آرام.
متحیر ایستاده و این پا و آن پا مےڪند،
-پس چرا
#تلقین نمیخوانے؟!
-
#بازویے نیست ڪه تڪان دهم و تلقین بخوانم...
#حالامیدانیم
⇜اربا اربا یعنےچه
⇜ذبیح یعنے چه،
⇜خَدُّالتَّریب یعنے چه،
⇜شڪستن صورت یعنے چه
| از تو ممنونیم ڪه به اندازه بال مگسے،
درد سیدالشهدا را به ما چشاندے، گواراے وجودت نازنینم.🍃
#آسانوسختِعشقسواڪردنےنبود!
#مانيزمهروقهرتودرهمخريدهايم
#شهیدمحمدرضادهقان
#شهدا_را_یاد_ڪنیم_با_ذڪر_صلوات
🕊
@Asheghaneh_halal 🕊
🍃
🌷🍃