🥀🔅🥀🔅🥀🔅🥀🔅🥀
#داستان_آموزنده
🔆پدر و دختر
🍂پسر حاتم طائی یعنی عدی، اوّل با پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم دشمنی میکرد. وقتی پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم امام علی علیهالسلام را بهبه قبیله طی فرستاد، عدی فرار کرد و خواهرش سفانه باقی ماند و اسیر شد. علی علیهالسلام او را نزد پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم آورد. پس سفانه نزد پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم از پدرش چنین تعریف کرد:
🍂او آقای قوم بود، اسیر را آزاد میکرد، جنایتکار را میکشت، همسایهها را نگهداری میکرد، اطعامِ طعام مینمود و هیچ صاحب حاجتی را رد نمیکرد.
🍂پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم فرمود: «ای دختر! این صفات مؤمنین است. اگر پدرت اسلام میآورد، بر وی رحمت میآوردیم.»
پس فرمود: «او را رها کنید که پدرش مکارم اخلاق را دوست میداشت؛ بر عزیزی که ذلیل شد و ثروتمندی که بینوا گشته، ترحّم کنید!»
پس به قبیله خود بازگشت و به برادرش عدی
🍂گفت: «با جود تر و کریمتر از او ندیدم، صلاح آن است تا نزدش بروی تا ذلیل نشوی.»
عدی خدمت پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم آمد و اسلام آورد.
🍂دختر حاتم آنقدر همانند پدرش صاحب انفاق و بخشش بود که روزی حاتم به او گفت: «هرگاه دو کریم در مالی با هم جمع شوند، مال را تلف میکنند. یا من کریم باشم یا تو!» گفت: «ای پدر! من جود را از تو یاد گرفتم.»
📚نمونه معارف، ج 4، ص 20 -مستطرف، ج 1، ص 169
🌱🌱پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم فرمود: «دستها بر سه دستهاند: درخواست کننده، دهنده، مُمسک (بخیل)؛ و بهترین دستها، دست دهنده میباشد.»
📚الکافی، ج 4، ص 43
🥀🔅🥀🔅🥀🔅🥀🔅🥀