#چالش_برگزاری_مراسمات
سلام فاطمه جون من ازاولی عقدشدم تا همین یکسال پیش که مادرشوهرم فوت شدیک خاطره خوب ازش ندارم
بچه اول که زایمان کردم زمستون هوای سرد دیماه کلی برف اومده بودگازهم اونموقع نبودبانفت کارمیکردیم روزسوم اومدباعصبانیت باپاش زدبه لحاف وبه مادرم گفت جمع کن دیگه اینارو چندروزمیخواداستراحت کنه من ۸تابچه آوردم مادرم شهرستان بودنیامدخودم کارامومیکردم مادرم گفت خب مادرشمادوربوده حالاکه من هستم میخوادتواین سرما وبرف پاشه چه کارکنه گفت نه شمابروخونه تون خودش میتونه کاراشوبکنه همسرم هم اون موقع خیلی دهن بین بودهرچه مادرش میگفت همون بود
خلاصه مادرم گفت هرچه لباس کثیف داشتی جمع کن میام میبرم خونه مون میشورم غذاهم برات درست میکنم میارم این ازبچه اول۰😔😔🙁
واما بچه دوم مادرشوهر وشوهرم نصف شب منوبردن بیمارستان وقتی پرستارخبردادکه بچه سالمه مادرشوهرم میپرسه پسره یادختر پرستارمیگه دختر همون جا کلی باشوهرم دعوامیکنه چون بچه اولمم
دختربود به شوهرم میگه بیا منوببرخونه هرچه شوهرم میگه یکم صبرکن ببینم اینجابامن کاری چیزی ندارن میگه نه یامنوببریاخودم میرم اونم میبینه نصفه شبه اونم که میخوادببره مادرشو میبره خونه بعدکه مرخص شدم دیگه مادرم نیومد خودش ودخترش اومدن که ازمن پرستاری کنندهرچه شوهرمو خواهرش میخواستن به من بدن مثلا آبمیوه یا هرغذایی که میخواستن به من بدن مادرشوهرمیگفت نه اینا براش خوب نیست شوهرم گفت ای بابا پس چی خوبه 😳🤔🙁
بعدازروزکه که بچه روحمام بردن شوهرم برام یک انگشترخرید کادودادبازمادرش سروصداراه انداخت که من ۶تاپسرآوردم بابات به من کادو نداده توچراکادوخریدی مگه پسرآورده زنت شوهرم گفت چه فرقی داره پسربادخترمادرشوهرم گفت فرقی نداره وقتی میگی پسردهنت پرمیشه وقتی میگی دختر دهنت خالی میشه
واقعا که براش متاسفم ازاین مذهبی نما هم بودمن که ازش نمیگذرم😳🤢😠
اینا رولطفا بزارین میدونم الان همه خوبن مادرشوهرا مادرزنها صاحبخونه ها ولی شاید هنوز آدمهایی ازنسل مادرشوهرمن باشن شایدعبرت بگیرن
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•