۱ تو خانواده ما رسمه که دختر و پسر زیاد توی خونه نمونن و دخترا ۱۴ سالگی و پسرا ۱۸ سالگی باید ازدواج کنن و برن من بچه آخر خانواده هستم چندین بار بابام خواسته من و شوهر بده که داداش بزرگم و همسرش بهش اجازه ندادن، داداش بزرگم چون درس می خوند و مدتی ام دنبال کار مرتبط با رشته اش بود به خاطر همین نسبت به بقیه دیرتر ازدواج کرد و زنشم مثل خودش درس خونده و فهمیده بود هر موقع هر اتفاقی که برام می خواست بیافته این دوتا ازم حمایت می‌کردن نمیذاشتن، رابطه م با زن داداشم نسبت به بقیه زن داداشام بهتر بود و صمیمی تر بودیم دختر خیلی خوبی بود اما زن داداشم هیچ وقت قرص مسکن نمیخورد میگفت حالم بده بهش میگفتم خب قرص بخور میگفت دوست ندارم و نمی خورد بهش اصرار کردم اما قبول نکرد گفت نمیخوام و خودش خوب میشه ❌کپی حرام ❌