سوختيم از داغ غفلت، سوختيم ای خامها!
دانهها را چيدهاند اما به سوی دامها
هر که پای برگهها را، مست امضا میکند
پای خون را باز خواهد کرد در حمامها
اين جماعت نيست! جمعی از فراداهای ماست!
ساز خود را میزند تکبيرةالاحرامها
ای مسلمان! دين نداری لااقل آزاده باش
کفرها گاهی شرف دارند بر اسلامها
راه سختی پيش رو داريم بعد از کربلا
سنگها در کوفهها، دشنامها در شامها
آه اگر مولا چراغ خيمه را روشن کند
آه اگر روشن شود تاريکی ابهامها
آه از آن بزمی که بعد از لقمههای چرب و نرم
جامهای زهر مینوشيم از «برجام»ها
تيغ شعرم تيز شد اما غلافش میکنم
موسم صلح و سکوت است و زبان در کامها
#زهرا_بشری_موحد
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha