هدایت شده از آفتابگردان‌ها
شبِ نبودن تو قد کشیده است کنارم شبی که سایه دوانده‌ست روی صبر و قرارم شبی که آمده از روزهای خاطره‌خیزت شبی که آمده از انتظار روزِ شمارم شبی که آمده با آیه‌های وحشت و حیرت شبی که آمده تا پلک روی هم نگذارم شبی که آمده با ابرهای دلهره‌زایش که من دوباره بترسم، که من دوباره ببارم شبِ نبودن تو مردنی‌ست سخت و نفس‌گیر شبِ نبودن تو شیونی‌ست روی مزارم تو نیستی که ببینی شب نبودن خود را تو نیستی که بگویی چگونه تاب بیارم خزان خزانِ بزرگی‌ست بی‌مروّت و بی‌رحم تو نیستی، خبری نیست از امید بهارم شبِ نبودن تو، آه این همیشه‌ی غمگین شبِ نبودن تو، آن شبی که دوست ندارم @Aftab_gardan_ha