تو را گم کردم و بی تو به یک سو راه افتادم
همین که راه افتادم درون چاه افتادم
شبیه کوه پشتم بودی و حالا ببین بی تو
کنار کوهی از غمها شبیه کاه افتادم
دوباره دیر فهمیدم، دوباره زود گم کردم
دوباره من زمین خوردم، دوباره... آه افتادم
شب غم بود، ماتم بود، چشمانم سیاهی رفت
کنار حوض خوابیدم، کنار ماه افتادم
سر کوچه... حسینیه... صدایی بیقرارم کرد
کسی میگفت: یا مظلوم ثارالله... افتادم
شب شام غریبان بود، شمع کوچکی دیدم
دلم روشن شد و آخر به سویت راه افتادم
#سید_علی_رکنالدین
#دوره_اول_آفتابگردانها
از مجموعه غزل
#دچار
انتشارات
#نزدیکتر
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha