بانگ بنفش صاعقه‌ای خواب ما شکست آوازها گلوله شد و شیشه‌ها شکست پیغام شب به گوش نسیم سحر رساند بغضی که پر گشود و به عرش خدا شکست آن کوه استوار که آتش به سینه داشت دندان گرفت بر جگر و بی‌صدا شکست وآن سرو سرکشیده کزین‌سان ز پا فتاد سر خم نکرد پیش کس آنقدر تا شکست ای قهرمان عرصه‌ی شطرنج باخته! * حاصل چه بودت از همه‌ی جنگ‌ها؛ شکست تنها به قدر زلزله‌ای دیر آمدی زنجیرها گشوده شد و پای ما شکست *: از سیمین بهبهانی. @Aftab_gardan_ha