(ادامه فرسته قبلی)
➕چهارم: آداب این شب
الف) شاهنامهخوانی، از آدابی بوده که شنیدهام در این شب انجام میشود. من تخصصی درباره فردوسی و شاهنامه ندارم. درباره او فقط کتاب چند صدصفحهای مرحوم ابوالحسنی منذر بانام: «بوسه بر خاک پی حیدر» را تورق کردهام.به نظرم اگر نگاه به فردوسی و کتابش امثال شهید مدرس و دانشیانی چون استاد جهانبخش باشد، مانعی ندارد.
⤴️چه آنکه شهید مدرس سه بار شاهنامه را خوانده است (علیاکبر ثبوت، آخوند خراسانی و شاگردانش، ص 739). و استاد جهانبخش در تفسیر این عمل شهید مدرس مینویسد: «پیداست که در آن سالها تَوَهُّمِ ناسازیِ شاهنامهی فردوسی بافرهنگ اسلامی، مَحَلّی از إِعراب نداشته است، یا اگر هَم داشته، ساحَتِ عالِمانِ دینیِ روشناندیش و جان آگاه و دیدهوَری چون مُدَرِّسها و شَعرانیها، به چُنین تَنگ۟نَظَریهایِ خاماندیشانه آلوده نَبوده است.»
⤴️ جهانبخش، این مُلّایِ شاهنامهخوان با صراحت می نویسد: «به هَر رویْ، از شَواهَد چُنین بَرمیآیَد که فِردوسی، شُعوبیِ سِتیٖهَنده و دُشمَنِ عَرَب نَبوده است. از بُنْ این که فِردوسی سَرایِشِ شاهنامه را چونان واکُنِشِ مُستَقیمی به نژادپَرَستیِ عَرَبی یا درازْدَستیهایِ خُلَفایِ بَغْداد یا ... و ... پیشه ساخته بوده باشَد، عَلیٰرَغْمِ تَکرارِ این مُدَّعا دَر أَقوالِ بَعضِ شاهنامهپِژوهانِ بنام، بَرایِ مَنْبَنده پُر واضِح نیست.» (
b2n.ir/622033)↘️
💡لیکن اگر نگاهمان به شاهنامه ، آنچه آل احمد گزارش داده است باشد،درست نیست. توضیح آنکه: جلال آل احمد که از نزدیک شاهد ترویج شوینیسم در دوران پهلوی بوده است در تبیین روش پهلوی برای کوبیدن اسلام مینویسد: « چه بازیها که به راه انداخته شد. از زردشتی بازی بگیر تا فردوسی و کسروی بازی؛ بهایی بازی هم که سابقه طولانیتر داشت» (آل احمد، در خدمت و خیانت روشنفکران، ج 2، ص 153)
.
ب) حافظ خوانی، هرچند در شخصیت شناسی حافظ مثل مولوی مطالعات جدی و فراوان نداشتهام؛ اما به نظرم لازم است بدانیم،آنچه از وی تبلیغ میشود همهاش صحت ندارد. مثلاً برخی برای ارادتش به امام علی علیهالسلام شعر «ای دل! غلام شاه جهان باش و شاه باش» را به وی نسبت دادهاند. (سعادت پرور، جمال آفتاب، ج 6، ص 221) درحالیکه این شعر از او نیست (نک: خرمشاهی، حافظ، ص 123؛ مسعود فرزاد، حافظ صحت کلمات، اصالت غزلها، ج 2، ص 689؛)
▫️ محمود درگاهی سخن از مشکل تلاقی ایدئولوژی با اندیشههای حافظ کرده است؛ که چگونه ما با باورهای خود دست به تفسیر حافظ میزنیم. بنابراین مبنا ناخوشنودی حافظ از آمدن ماه رمضان و دلبستگیاش به مستی و بیخبری و شادباشی را با گزارههای اعتقادی خود توضیح میدهیم. (محمود درگاهی، مزاج دهر تبه شد، صص 219-223)
🔹 وقتی جناب حافظ در مدح معشوق مذکرش فرخ گوید: «دل من در هواى روى فرّخ/بود آشفته همچون موى فرّخ» و با صدای رسا گفته: «میخواره و سرگشته و رنديم و نظرباز / و آنكس كه چو ما نيست درين شهر كدامست» سخن جناب درگاهی مقبول می نماید.
👈البته من هر آنچه در دیوان حافظ است را تخطئه نمیکنم. غرض این است آنرا در جایگاه خودش ببینیم و بیهوده قُدسی سازی نکنیم و کتابی که غَثُ و ثَمین دارد را، همسنگ قرآنی که در آن باطل نیست، نبینیم.
+
➕پنجم: توصیه
اگر قرار داریم در این شب، به این عادت باستانی عمل کنیم چه خوب است سنت تازی و ایرانی را درهم آمیزیم و به گُل گفتهی رسول مهربانیها عمل کنیم. آن رسول خدای مهربان فرمود: «زمستان، بهار مؤمن است، شبش بلند است و كمك عبادتست، روزش كوتاه است و كمك روزه است.» (شیخ صدوق، الامالی، ص 237).
➖➖➖
2
•┈┈••✾••┈┈•
@Age_of_water