سید بن طاووس (رحمةاللهعلیه) توبهٔ حر را پس از ندای «...هل من ذاب یذب عن حرم رسول الله» از جانب امام حسین (علیهالسّلام) نقل میکند. چون در روز عاشورا امام فریاد برآورد: «اما مِنْ مُغيثٍ يغيثُنا لِوَجْهِ اللَّهِ تَعالى؟ اما مِنْ ذابٍّ يَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ؛ آیا فریادرسی هست که به فریاد ما رسد و از خدا جزای خیر بطلبد؟ و آیا کسی هست که شرّ این قوم را از حرم رسول خدا باز دارد؟»
حرّ بن یزید ریاحی (رحمةاللهعلیه) با شنیدن فریاد امام، قلبش مضطرب و اشک از چشمان او جاری شد. نزد به عمر بن سعد (لعنةاللهعلیه) آمد و گفت: ای عمر، تو با این مرد نبرد خواهی کرد؟ گفت: آری، به خدا سوگند، چنان جنگی که کمترین آن، افتادن سرها و قلم شدن دستها باشد. حر گفت: آیا به یکی از آن کارهایی که به شما پیشنهاد کرد راضی نمیشوید؟ ابن سعد گفت: به خدا قسم، اگر کار به دست من بود میپذیرفتم، ولی امیر تو ابن زیاد (لعنةاللهعلیه) نمیپذیرد.