در كتب معتبر تاریخ  نقل است كه حضرت رباب بعد از ورود به مدينه در زير سقف ننشست و از آفتاب به سایه نیامد،  از گرما و سرما دوری نکرد و مدت یک سال بر اباعبدالله علیه السلام گریه میکرد،  اشراف قريش خواهان تزويج او شدند در جواب فرمود: لا يَكُونُ لي حَمْوٌ بَعْدَ رَسوُلِ اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلّم ؛ من ديگر پدر شوهرى بعد از پيغمبر نخواهم ...و پيوسته روز و شب گريست تا از غصّه و حزن از دنيا  رفت ..   و نقل شده كه اين ابيات را رباب بعد از قتل حضرت سيدالشهداء عليه السّلام در مرثيه آن حضرت میخواند: اِنَّ الَّذى كانَ نُورا يُسْتَضاءُ بهِ بِكربلاءَ قَتيلٌ غَيرُ مَدفُونٍ سِبْطَ النَّبىِّ جَزاكَ اللّهُ صالِحَةً عَنّا وَجَنَّبْتَ خُسْرانَ المَوازينِ قَدْ كُنْتَ لى جَبَلاً صَعْبا اَلوُذُبِهِ وَكُنتَ تَصْحَبُنا بالرَّحْمِ وَالدّينِ مَنْ لِلْيَتامى وَمَنْ لِلسّائِلينَ وَ مَنْ يَعنى وَيَاءوي اِلَيهِ كُلُّ مِسكينٍ وَاللّه لا اَبْتَغى صِهرا بِصِهْركُمُ حتّى اُغَيَّبَ بينَ الرَّمْلِ وَالطّينِ به راستی آن کس که نوری روشنی­ بخش بود [و مردم از پرتو آن نور بهره   می­گرفتند] در کربلا کشته شد و به خاک سپرده نشد. ای سبط پیامبر(ص)، خداوند از سوی ما به تو جزای نیک دهد و از تو خسران را دور گرداند. همانا تو برای من کوهی استوار بودی که به آن پناه می­بردم و تو با ما به مهربانی و دینداری رفتار می­کردی. دیگر چه کسی بعد از تو یتیمان و سائلان را دستگیری می­کند و آنها را بی­نیاز می­کند؟ و کیست که مسکینان را پناه می­دهد؟. به خدا قسم؛ پس از او هرگز همسری بر نخواهم گزید تا آن گاه که میان ریگ و گل پنهان شوم