2⃣4⃣5⃣
#خاطرات_شهدا 🌷
🔰پنج صبح بود ! روز 5 بهمن 96 ...
خبر رسید ،دشمن از
#بادیه به یکی از پایگاه ها حمله کرده،سریع آماده شدیم، با
#آقامصطفی (فرمانده) رفتیـم خط
🔰بچه های
#فاطمیون محاصره شده بودن و جاده مسدود⛔️ شده بود !
با یک تانک و یک پی ام پی و دو تا بیست و سه رفتیم تا محاصره رو بشکنیم و جاده رو باز کنیم
🔰قرار بود
#عماد به ما ملحق بشه ⚡️اما متوجه ما نشد و از موقعیت ِما عبور کرد وبه کمین
#دشمن خورد.زخمی شده بود
🔰صداش توی شبکه پیچید📣 ؛
(( دشمن به پنجاه متری من رسیده، سلام منو به
#رهبرم برسونید.سلام منو به
#حاج_قاسم برسونید.لبیک یا حسین ... لبیک یا زینب ...)) صدای بی سیم📞 قطع شد🔇 ...
🔰و این
#آخرین صــــدای ماندگار ِ عماد بود که میشنیدم🎧.و آروم زیر لب گفتم :
تو هم سلام ما رو به
#ارباب برسون. سلام ما رو به
#بی_بی برسون😢
🔰عماد جان !به برکتِ
#خون_تو ،
محاصـــره ی بچه های
#فاطمیون رو شکستیم و جاده باز شد ...
لبیک یا حسین...لبیک یا زینب ... ✌
راوی:
#ابویحیی
همرزم شهید
#شهید_غلامرضا_لنگری_زاده 🌷