السلام علیک یا صاحب الزمان(عج).... زخم معصیت به روحم مانده و کاری شده زندگی بی تو برایم سرد و تکراری شده بسکه دل مشغولی ام دنیا شده آقا ببین دل به تو دادن برایم کار دشواری شده اصلا آقا لحظه ای باخود نگفتم بی وفا این چه وضع نوکری و عشق و دینداری شده بی حیا بودم ولی بار دگر برگشته ام در میان روضه کارم گریه و زاری شده آبرویت را همیشه بردم اما کار تو چشم پوشی از بدی و آبروداری شده مهربان آقا، بیا دست گدایت را بگیر چون دچار غصه و اندوه بسیاری شده همنشینم کرده ای با خوبها زیر عَلَم بازهم باران لطفت بر سرم جاری شده بسته شد راه حرم، خیلی دلم را غم گرفت صبر بر این غم فقط از درد ناچاری شده گریه و سینه زنی در کربلا یادش بخیر نوکر تو بیقرار آن عزاداری شده خیمه ها آتش گرفت و دختری گریه کنان می دوید و ناله میزد سوخت مویم عمه جان (دعا بفرمایید)