روایت فرمانده «نورخدا» از شهید زنده سرگرد حمید نجفی فرمانده سید نور خدا موسوی در زمان درگیری با گروهک معاند ریگی، سال گذشته از نحوه مجروحیت سید نور خدا موسوی گفت: مدت سه سال در منطقه عملیاتی زاهدان به‌عنوان فرمانده یگان تکاوری لار مشغول خدمت بودم و نزدیک دو ماه با سید نور خدا موسوی در یگان با یکدیگر خدمت می‌کردیم و سید به‌عنوان جانشین بنده و مسئول یگان تکاوری لار بود. وی افزود: شب قبل از درگیری با گروهک عبدالمالک ریگی برگه مرخصی آقا سید را امضا کرده بودم و بنا بود سید فردا صبح به شهر خود برود ولی چون مهلت 30 روزه اقامتش تمام نشده بود، سید نور خدا قبول نکرد به مرخصی برود و هر چه اصرار کردم گفت باید سه روز دیگر بمانم تا مدت اقامت 30 روزه‌ام تکمیل شود. فرمانده سید نور خدا موسوی عنوان کرد: حدود هشت نقطه در مرز را برای کمین در نظر گرفته بودیم و قاعدتاً هر صبح یگان‌های کنار مرز را به‌عنوان کمین می‌فرستادیم که یک نقطه از این کمین‌ها سر اکیپش ستوان یکم محمدی بود که او را به کمین اعزام کرده بودیم اما وقتی میانه راه از مرکز اعلام کردند که برای بازدید می‌آیند ما هم اعلام کردیم ستوان یکم محمدی که مسئول آموزش بود از کمین برگردد و یک نفر دیگر که جایگزین او گذاشته بودیم به‌جای او به کمین برود. رفتن سید نور خدا به کمین لب مرز وی بیان کرد: مسئولیت بازدیده کننده‌ها را به عهده داشتیم و در این گیرودار که با بیسیم اعلام کرده بودیم و ستوان یکم محمدی برگشته بودند، سید نور خدا موسوی خودش به‌جای محمدی به کمین رفته بود؛ وقتی سید به کمین رفته بود بچه‌های دیگر هم به او گفته بودند که یک نفر دیگر به‌عنوان کمین جایگزین شده. شما چرا آمدید، سید در پاسخ گفته بود به فرمانده اطلاعی ندهید چون اگر مطلع شود من می‌خواهم به کمین بروم اجازه نمی‌دهد. بعد از ساعت 12 ظهر که اعلام درگیری کردند تازه ما متوجه شدیم که سید نور خدا به‌جای ستوان یکم محمدی به کمین لب مرز رفته است. زخمی شدن سید نور خدا فرمانده سید نور خدا موسوی اظهار داشت: به محل درگیری رسیدم و شاید دو یا سه دقیقه قبل از زخمی شدن سید نور خدا موسوی بود که با او صحبت کردم. وی افزود: از تجهیزات سید سؤال کردم که گفت فشنگ تمام کردم. من سه خشاب داشتم یک خشاب زده بودم دو تا خشاب دیگر مانده بود که یکی را به سید دادم و یک خشاب دیگر را برای خود نگه داشتم شاید حدود 15 متر بیشتر از سید فاصله نگرفته بودم که یکی از بچه‌ها که بهیار بود صدا زد آقا سید زخمی شده است.