در يكى از محلّه هاى اصفهان ديده به جهان گشود. مرحوم پدرش مغازه دار و جلال، دوّمين پسر
بزرگ خانواده بود. به دبيرستان مى رفت كه پدرش فوت كرد و برادر بزرگش كه ادارة خانواده هشت نفره
را به عهده داشت در دانشگاه تهران مشغول تحصيل بود؛ به همين خاطر مسئوليت جلال بيشتر شد.
او مخارج خانواده اش را از راه نصب پرده كركره و تزئينات تأمين مى كرد و مبلغى را هم به خانواده هاى
فقير و بخشى را هم به مبارزه اختصاص مى داد.
در خلال سال هاى 53 و 54 با ثبت نام در مدرسه علميه حقّانى قم كه به مديريّت شهيد
آيت الله قدوسى(ره) اداره میىشد و از بهترين مدارس قم بود حال و هواى تازه اى يافت. او در ضمن
تحصيل به مناطق محروم رفت و آمد داشت و در ساماندهى تظاهرات عليه رژيم غاصب پهلوى نقش
فعّال برعهده گرفت. اعلاميه هاى امام، قطعنامه هاى راهپيمايى ها و متن هاى ديگر را با صداى شيوا و
جذابى كه داشت قرائت مى كرد؛ چنانكه توسط ساواك دستگير شد.
پس از پيروزى انقلاب اسلامى، شهيد افشار از عناصر اوليه كميتة دفاع شهرى در اصفهان بود
و به طور شبانه روزى خدمت مى كرد. او با تشكيل سپاه پاسداران به عضويت اين نهاد
مقدس در آمد و به عنوان معلم اخلاق در مركز آموزش 15 خرداد و غدير
مشغول تدريس شد. پس از حوادث كردستان به آن ديار اعزام گشت و درشهرهاى ديواندره، بيجار، تكاب و سنندج فعاليت هاى چشمگيرى نمود.