پدر شهید عطایی میگوید: افتخار میکنم که فرزندم شهید شده است، نمیگویم که من از او راضی هستم بلکه امیدوارم که مرتضی از من راضی باشد.
مرتضی به اسلام، ولایت و اهل بیت(ع) خدمت کرد، جنگ سوریه که شروع شد دلش هوایی شده بود که برود سوریه اما اقوام و آشنایان همه ناراضی بودند، اما من گفتم اگر برای رضای خداوند و دفاع از اسلام میروی من راضی هستم. چندین بار به سوریه رفت و هر دفعه که بر میگشت زخمی و مجروح بود و آخرین دفعهای که مجروح شده بود از ناحیه دست بود به طوری که داخل انگشت دستش میله گذاشته بودند وقتی تصمیم گرفت مجدد برود سوریه گفتم با این دست میتوانی خندید و گفت تا جایی که توان داشته باشم هر کاری از دستم برآید انجام میدهم و این بار هم رضایت به رفتنش دادم