🔶 عاشورا، الگوی حرکت انسانی بدون تکیه بر باورهای دینی و بدون تردید، عاشورا حادثه‌ای عظیم و ماندگار و تأثیرگذار در تاریخ و تمدن بشری است. سیلان و انعطافِ حادثه عاشورا به اندازه‌ای است که تفسیرها و تحلیل‌های متضاد و متناقض را در خود جای می‌دهد. چنان تفسیرها و برداشت‌های متفاوت از عاشورا شده که هیچ امکانی برای یک وحدت رویه و فکر در آن نیست. به عنوان مثال در حالی که تمام باورها و آموزه‌های شیعی به عزای عاشورا توصیه می‌کنند؛ یکی از بزرگترین عالمان شیعی، سید بن طاووس نگاهی توأم با مسرت و بهجت مبتنی بر محتوای معنوی عاشورا به آن دارد. این واقعیت از یک سو عاشورا را محل اختلاف‌نظر می‌کند، اما در نگاهی بالاتر وحدت‌آفرین است. در واقع مرجعی است واحد برای نحله‌هایی که هرگز با هم اشتراکی ندارند. از نگاه دیگر عاشورا ورای تحلیل و تفسیر و چهارچوب‌های تنگ تعقلی است. چنین خاصیتی از عاشورا به جاودانگی آن کمک کرده و به صورتی که نمی‌توان در هیچ تحلیلی آن را محدود کرد و تلاش‌های فراوان برای قرار دادن آن در یک قالب فکری تنها به توسعه نظری آن منجر شده و رویدادهای حول عاشورا را افزایش داده، بدون آنکه به انتها نزدیک شود. در این میان گرایش‌های انسان‌محور الگوی قدرتمندی در عاشورا یافته‌اند. حرکت انسانی و خیرِ مؤثری که در این حادثه یافت می‌شود، و در سخن امام که «اگر دین ندارید، در دنیای خود آزاده باشید» تجلی یافته؛ اوج این انسان‌محوری را به نمایش می‌گذارد. در واقع حادثه عاشورا «الهیات و دیانت و انسانیت» را در یک «عمل و حرکت اجتماعی» به اتحادی بی‌نظیر می‌رساند که در حادثه دیگری مانند آن یافت نمی‌شود. اگر بخواهیم عمیق‌تر به آن نگاه کنیم بالاترین توجه و گرایش «وجودی»(اگزیستانسیال) نیز در این حادثه به صورتی انحصاری نمود می‌یابد. در هیچ حادثه دیگری نمی‌توان چنین وحدتی بین «حرکت وجودی» و «دیانت و الوهیت» پیدا نمود؛ به صورتی که کلیت رویداد عاشورا را تنها با یک انسانیت و دیانت با گرایش وجودی می‌توان تأویل نمود و چنان این گرایش وجودی قدرتمند و بدون منازع است که هر نوع گرایش وجودی از دین‌دارترین تا ملحدترین آنها در این تأویل مشترک و هم‌عقیده می‌شوند و در اصل و محور وجودی و انسانی آن اختلافی نمی‌ماند. در زمینی‌ترین مسلک‌های عرفانی، عاشورا چون تجربه‌ای معنوی درک می‌شود که الگودهی کاملی دارد. اما مکاتب خاص‌ شرقی و شیعی بیشتر به «جنبه تعلیمی» آن می‌پردازند؛ در نگاه آنان نهایت بازگشت به خویشتن و نیز نهایت خداپرستی و معنویت در «ثارالله»(خون خدا) در عاشورا تجسم پیدا می‌کند که همان «ولایت به معنی عرفانی» آن است. در نگاه آنان «زمین و آسمان» و «خدا و انسان» و «بازگشت به خویشتن» و «پرستش خداوند» در عاشورا تجسم واحدی پیدا کرده، و چنان عالم را تسخیر می‌کند که پس از حادثه _آنگونه که زیارت عاشورا می‌گوید_ شادی از آسمان و زمین برداشته می‌شود تا انسان مجال بیابد تا به «مقام خلیفة‌اللهی» خود برسد. این همان حادثه‌ای است که در «خوانش مقدس از تاریخ جهان» انسان از ابتدا برای آن و به دنبال آن بوده است. مهم‌ترین بخش عاشورا و محرم بخشی است که از یک سو به رویکرد و موضع شخصی انسان باز می‌گردد، و از سوی دیگر به نگاه وجودی و اگزیستانسیال انسانی. این بخش مهم که دو سوی آن به یک نقطه باز می‌گردد، اصل و اساس توجه و بهره انسان از عاشوراست. در واقع تمام این مقدمات اجتماعی و سیاسی در صورتی درست و صالح هستند، که بتوانند میدان را برای توجه وجودی به عاشورا باز کنند و بستری برای بازگشت به خویشتن و پیدا کردن کرامت انسانی و هویت وجودی فراهم آورند. 📚 بخشی از بیانات آقای 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom