بسم الله الرحمن الرحیم علیهماالسلام عید است ، عید نور ، یاران یار آمد بی پرده ظاهر ، جلوة دادار آمد اهل کسا را محرمِ اسرار آمد دِه مژده بر دلدادگان ، دلدار آمد ظاهر از این طفل است اجلال محمّد تبریک باید گفت بر آل محمد امشب به جسم آفرینش جان رسیده بر درد پنهانِ بشر ، درمان رسیده شیواترین تفسیر بر قرآن رسیده چارم ولی، در پنجمِ شعبان رسیده استاد دانشگاه دین آمد خوش آمد سجاد، زین العابدین آمد خوش آمد فلک نجات خلق را لنگر مبارک منظومة ایجاد را محور مبارک دریای علم و حلم را گوهر مبارک بر تارک فضل و شرف ، افسر مبارک آمد به دنیا آنکه فخرِ عالمین است جاری به رگهایش همه خون حسین است او عبدِ ممدوح حق است و حقّ مطلق نامش ز نامِ عالیِ اعلاست مشتق میزان سنجش اوست بین حق و باطل مدحش چه خوش باشد در اشعار فرزدق از بسکه بر جود و کرم دارد تعهّد نشنیده کس « لا » از لبش، جز در تشهّد این شاهکارِ صنعِ ربّ العالمین است دست توانایِ خدا در آستین است این خاتمِ اسلام را رخشان نگین است او در اسارت معنی فتح المبین است بند اسارت گر چه با او خو بگیرد آزادگی قدر و شرف از او بگیرد حمدِ خدا در هر مصیبت بر لب اوست اخلاص ، درسِ اولین در مکتب اوست بیت خدا محو مناجات شب اوست مرغ سحر مشتاق یارب یارب اوست نامش علی ، رُخسار تمثالِ محمد عیدش مبارک باد بر آلِ محمد   از مقدم او باز شد درهای رحمت شد شهر یثرب جنت الاعلای رحمت چون دُر هویدا گشت از دریای رحمت رفتار او ، گفتار او معنای رحمت در او عیان بین رحمهٌ للعالمین را حلمِ حسن ، علم امیر المومنین را ایثار درسی از حیات سادة اوست حجاج ، مبهوت و حرم دلدادة اوست خورشید عبد روی خاک افتادة اوست گلزار اخلاص و صفا ، سجادة اوست گوشِ فلک لبریز از راز و نیازش حال نماز فاطمه دارد نمازش در مجلس دونان سخن چون کرد آغاز مثل علی در خطبه خواندن داشت اعجاز یک یک جنایات عدو را کرد ابراز مشت یزید پست شد پیش همه باز هر واژة او دانة سجّیل می شد نازل بر آن بدتر ز جیشِ فیل می شد از سعیِ این مظلوم شد جاوید اسلام تابید در آفاق چون خورشید اسلام از سینه‌اش چون چشمه می‌جوشید اسلام دارد به تیغ مهدی اش اُمّید اسلام او این کتابِ نور را شیرازه کرده اسلام را در دهر پر آوازه کرده دریای زُهد است این ، دُرِ نابش صحیفه آرام بخشِ قلبِ بی تابش صحیفه دنیایی از فیض است هر بابش صحیفه باشد چراغِ راهِ اصحابش صحیفه در هر دعایش موجِ نور اهل بیت است قرآن صاعد ، هم زبور اهل بیت است پیوسته صبح و شام ، مشغول دعا بود ماهی که شمع خلوتِ ویرانه ها بود درماندگان را یاوری ، درد آشنا بود محو خدا ، محو خدا ، محو خدا بود در سجدة طولانیِ خود رازها داشت دست کریمش لطفها ، اعجازها داشت معراج ، شام و ناقة عریان براقش دلجویی از بیچارگان باشد سیاقش محراب دارد لحظه لحظه اشتیاقش هر چند ویران گشت آن صحن و رواقش قبر شریفش قبلة جان است ما را طوفِ بقیعش ، بِه ز رضوان است ما را ای با تنِ تبدار ، دیده کربلا را بر خاک ، پر پر دیده خونین لاله ها را خواهی اگر عیدی دهی از لطف ما را بهر فرج بگشای خود ، دست دعا را خود « ایزدی » را دستگیری از عطا کن طبعش شکوفا ، شعرهایش را رسا کن 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.