.
#زمینه
#فاطمیه #حضرت_زهرا
مادر حسین مادر حسن
توروخدا رومو زمين نزن
يه بار ديگه بگو بخند
صدات مي كنم چشمت و نبند
نفس بكش-بگو بادرد پهلو مي سازي
نفس بكش-علي رو از نفس مي ندازي
ففط بمون-يه زندگي بهتر مي سازم
فدا سرت-براي خونمون در مي سازم
چه زندگي خوبى
اى همسفر داشتيم
اگه نمي سوخت در
بازم پسر داشتيم
....
خسته اى هنوز بعد مدتى
تو از دست اون ميخ لعنتى
نفس نذاشته واسه تو
پُر از خون شده باز لباس تو
دووم بيار-يه جوري بگذرون اين چند شب رو
دووم بيار-تو شونه كن موهاى زينب رو
نگا نكن-كه با لگد شكستن پهلوتو
تو خوب مى شى-تورو خدا نزن حرف تابوتو
شكسته مى شي و
شكسته تر مى شم
بگو كه مى موني
نمي ري از پيشم
...
معلومه كه درد می کشی هنوز
با این بازو سخته دوخت و دوز
يه روز ديگه عزيز من
برا حسين مي دوزي پيرهن
يه پيرهن-كه واسه دوختنش مي ري ازحال
يه پيرهن- كه مي برن از داخل گودال
به سر زنان-مي ياي كنار پيكر بي سر
مي بيني كه-براش نذاشتن حتي انگشتر
کنار اون پیکر
بازم می ری از حال
همونجا که اسبا
می یان توی گودال