نگاه کن که پریشان و بی‌قرار توأیم اگرچه فاصله داریم، در کنار توأیم چهارفصل جهان نیست جز خزان بی‌تو بیا که ما همه در حسرت بهار توأیم آهای عطر دل‌انگیز روزهای ظهور به‌هوش باش که ما شب‌به‌شب خمار توأیم به این امید که روی خوشی نشان بدهد تمام عمر به دنبال روزگار توأیم "در انتظار تو چشم سپید" حاصل ماست که روسیاه‌ترین شعر شهریار توأیم هزار سال، هزاران شب بدون سحر... هنوز در شب یلدای انتظار توأیم ✍