رها کن جسم را یک‌لحظه و جان را تماشا کن در این حسرت‌سرا عقل پشیمان را تماشا کن جوانی رفت و پیری نیز کم‌کم می‌رسد از راه دمی از خود بیا بیرون و دوران را تماشا کن تفرج کن به باغ و بوستان و جنگل و صحرا هزاران شاخه‌ی گل در گلستان را تماشا کن به امیدی که شعر تازه و نابی بپردازی اگر لازم شود هفتاد دیوان را تماشا کن به مدح حیدر کرار بعد از آن زبان بگشا و لبخند رسول‌الله را هر آن تماشا کن علی اول، علی آخر، علی ظاهر ، علی باطن تجلی صفات حق در انسان را تماشا کن در اخلاص علی، حلم علی، راز و نیاز او صفا بنگر، فتوت بین و ایمان را تماشا کن به گوش جان و دل بشنو کلام‌الله ناطق را علی را بنگر و آیات قرآن را تماشا کن به نخلستان بیا و نیمه‌شب روح عبادت را برو در جنگ‌ها و شیر میدان را تماشا کن زمانی که علی تکبیره‌الاحرام می‌گوید تو در عرش خدا آیینه‌بندان را تماشا کن در آن انگشتری که در رکوع خود به سائل داد کمی دقت کن و ملک سلیمان را تماشا کن برو در خانه‌ی مردی که نان جو طعام اوست تمام مردم بر سفره مهمان را تماشا کن علی گندم نخورده در تمام عمر ای آدم! تجلّی "وفا بر عهد و پیمان" را تماشا کن اگر روزی حدیث میثم تمار را گفتی به روی دار سرهای پریشان را تماشا کن چو دیدی نعره‌ی"هل مِن مبارز؟"می‌زند در جنگ یلان ساکت و سر در گریبان را تماشا کن همین که ذوالفقارش را به عزم رزم بردارد فرار مرحب و عَمر هراسان را تماشا کن اگر روزی کف دست علی را بوسه می‌دادی جواب کامل هر راز پنهان را تماشا کن برای دیدن پیغمبران دلتنگ اگر بودی علی‌جان را، علی‌جان را، علی‌جان را تماشا کن علی را فارغ از هر دین و آیین دوست می‌دارند یهودی و مسیحی و مسلمان را تماشا کن یکی پرسید از پیغمبر خاتم؛ عبادت چیست؟ علی را دیده و فرمود؛ ایشان را تماشا کن کمی از ماجرای دشت ارژن را اگر خواندی هر آیینه کمال بهت سلمان را تماشا کن خدا مانند حیدر بود یا مولا شبیه رب؟ در اوصاف علی هر عقل حیران را تماشا کن اگر دلتنگ ایوان نجف بودی برو مشهد حریم قدسی شاه خراسان را تماشا کن از آن روزی که فرمودی تو را با مرگ می‌بینیم برای مرگ ما شوق دوچندان را تماشا کن 🔸شاعر : _______________