و توسل ویژۀ ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها و روز مادر این لیلۀ قدر است که در حال شروع است ماه است و درخشنده‌تر از صبح طلوع است دریاست و در شور قیام است و رکوع است آرامش طوفانی او عین خشوع است حَوراست و سجاده‌اش از بال فرشته‌ست با هر مَلَکی تحفه‌ای از باغ بهشت است یا فاطمه کَیفَ اَصِفُ حُسنَ ثنائک تو قدری و روحِ همه حَلَّت بِفَنائک در دست تو سررشتۀ تسبیح ملائک در خانۀ تو گرم طواف‌اند یکایک این خانه همان کعبۀ آمال مَلَک بود گهوارۀ فرزند تو از بالِ مَلَک بود از درک بشر منزلت توست فراتر تفسیر کُند قَدرِ تو را سورۀ کوثر با شوق بهشت آمده هر بار پیمبر تا بوسه به دست تو زند، بوسۀ دیگر لبریز تبسم شده چشمانِ محمد با یا اَبَتا گفتنت ای جانِ محمد! با خندۀ تو خانه شده باغ گُل یاس؟ یا عطر بهشت است چنین می‌شود احساس از چشم تو افتاده درخشان‌تر از الماس دست تو پُر از پینه شد از گردش دستاس بر چادر تو وصله زد امروز قناعت تا روز قیامت شود اسباب شفاعت هر گوشه‌ای از خانۀ تو قبله‌ نِما بود هر روزِ تو تفسیری از آیات خدا بود دیدیم چراغی که به این خانه روا بود خورشید فروزندۀ شامِ فُقرا بود از دست تو رزقی که رسد رزق طهور است یک لقمۀ نان نیست فقط، لُمعۀ نور است با عشق تو ما فاطمیونیم در این راه بر پرچم ما نقشِ "علیّاً ولی الله" صد لاله شده نذر تو و راه تو ای ماه هر لاله چراغی شد و تابید چو مصباح در دستِ سلیمانی ما بیرقِ نور است این فجر، پر از رایحۀ صبح ظهور است این عَطرِ بهار است به هر خِطّه وزیده از خون جوانان یمن لاله دمیده این لشکر صبح است که تا شام رسیده تا سر بزند از اُفق غزّه سپیده آزاد شود قدس، به تکبیر و تَبارَک جبریل بخواند "وَ رَفَعنا لَکَ ذِكرَک" یوسف رحیمی