♥️↓ يكی از دوستانش، به جواد میگويد: ديگر به جبهه رفتن تو نياز نيست، چون ۲ برادرت شهید شدند، حتماً شفاعت تو را هم میكنند.جواد پس از پوزخندی می‌گويد: - اگر چند كوهنورد براي فتح قله‌ای بروند، تعدادی شروع کنند بروند بالا و تعدادي پائين بمانند؛ آيا هنگامی كه قلّه فتح شد آنان كه بالا هستند به پائينی ها مي انديشند يا منطقي تر آن است كه پائينی ها به بالاروندگان بينديشند و طريقه آنان را پی گيرند...؟! جواد، قبل از شهادت، خواب میبيند؛ با پدر در جبهه هستند و در عملياتی عراقی ها آنان را تعقيب می كنند! جواد به طرف خاک عراق فرار‌ می كند، امّا پدر جا مي ماند! او ميگفت: همانطور كه ميدويدم از مرز عراق گذشتم و خودم را به حرم امام حسين(ع) رساندم، در ذهنم بود تا داخل حرم رفته و ضريح ۶ گوشه را ببينم، داخل شدم و دقيقاً ۶ گوشه را ديدم!! سرباز روح الله ═🍃🕊🍃═════ @Ardabil_tanhamasir