🥀🍂🕊
🌴
#ادامه #ترجمه_و_شرح_خطبه_17_نهج_البلاغه؛# بخش دوم جاهلان عالم نما
📃شرح پیام امیرالمؤمنین علیه السلام:
🔴جاهلان عالم نما!
5️⃣در پنجمين توصيف مى فرمايد: «انسان نماها او را عالم و دانشمند مى نامند در حالى که چنين نيست!» (قَدْ سَمّاهُ اَشْباهُ النّاسِ عالِماً وَ لَيْسَ بِهِ).
❇️اصولا همان جاذبه اى که ذرّات اين جهان را در زمين و آسمان به هم پيوند مى دهد و هر موجودى گرايش به همانند خود دارد، در ميان اين گروه و پيروانشان نيز ديده مى شود.
🌀چه تعبير زيبايى! که از پيروان اين عالم نماها به عنوان «اَشْباهُ النّاس» ياد مى کند، اشاره به اين که انسان نماهايى در خدمت اين عالم نماها هستند و دو چهره ساختگى و کاذبى از واقعيّتها دارند.
بديهى است شباهت آنها با انسانها همچون شباهت پيشوايانشان به عالمان و دانشمندان، يک شباهت صورى بيش نيست و اين تعبير هميشه در اين گونه موارد که تنها شباهت صورى وجود دارد به کار مى رود; مانند: «يا اَشْباهَ الرِّجالِ وَ لا رِجالَ» که در خطبه 27 «نهج البلاغه» آمده است.
🔰بعد از اين توصيف هاى پنجگانه، امام به بخشى از کارهاى زشت و نادرست اين گروه مى پردازد که نتيجه مستقيم همان صفات و نقاط ضعف بارز آنهاست; مى فرمايد: «صبح که از خواب برمى خيزد کارى جز انباشتن چيزهايى که اندکش بهتر از بسيار است، ندارد» (بَکَّرَ فَاستَْکْثَرَ مِنْ جَمْع; ما قَلَّ مِنْهُ خَيْر مِمّا کَثُرَ).(5)
✳️اين تعبير ممکن است اشاره به امکانات مادّى و دنيوى باشد که فزونى آن باعث غفلت و تکبّر و اشتغال دائم به مادّيات و دور ماندن از معنويات است; و همواره مقدار کم آن از مقدار زيادش بهتر است; و مصداق کفاف و عفاف، از تکاثر و تفاخر، به سلامت و سعادت نزديکتر مى باشد. يا اشاره به فضول کلام و مسائل کم ارزش علوم و پرداختن به شاخ و برگهاى کم فايده، به قيمت فراموش کردن اصول و ريشه هاست.
🔻بعضى آن را اشاره به آراى باطله و عقايد فاسده دانستند ولى اين احتمال بعيد به نظر مى رسد; چرا که اين آرا و عقايد، مقدار کم آن هم مضر است; هرچند با بعضى از جمله هاى آينده سازگار است.
✔️سپس مى افزايد: «اين وضع همچنان ادامه مى يابد تا از اين آبهاى گنديده (زشتيها و پليدى ها) سيراب مى شود و انبوهى از مسائل بيهوده را (در مغز و فکر خود) جمع مى کند، آن گاه بر مسند قضا و داورى در ميان مردم مى نشيند (و عجب اين که اين بينواى نالايق) تضمين مى کند حقايقى را که بر ديگران مشتبه شده است روشن و خالص سازد» (حَتّى اِذا ارْتَوى مِنْ ماء آجِن(6)، وَ اکْتَثَرَ مِنْ غَيْرِ طائِل(7)، جَلَسَ بَيْنَ النّاسِ قاضِياً ضامِناً لِتَخْليصِ مَا الْتَبسَ عَلى غَيْرِه).
آرى اين مرد نادان و گمراه و عالم نما که سرمايه علمى او يک مشت اشتباهات و يا مسائل بيهوده است و مغز و روح او انباشته از آبهاى گنديده حبّ دنيا و علاقه به زرق و برق عالم مادّه است، تکيه بر جايى مى زند که جز انبيا و معصومين و جانشينان به حقّ آنها کسى نمى تواند بر آن جا بنشيند. همان طور که در حديث معروف وارد شده است که على(عليه السلام) خطاب به «شريح قاضى» فرمود: «يا شُرَيْحُ قَدْ جَلَسْتَ مَجْلِساً لا يَجْلِسُهُ نَبِىّ اَوْ وَصِىُّ نَبِىٍّ اَوْ شَقِىّ; اى شريح! بر جايى نشستى که در اين جا جز پيامبر يا وصى پيامبران يا شقى نمى نشيند!».(8)
📚پی نوشت:5. جمله «ما قَلَّ خَيْر مِمّا کَثُرَ» ممکن است به صورت توصيف براى «جَمْع» باشد که مفهومش چنين مى شود: مجموعه اى را جمع آورى مى کند که کمش از بسيارش بهتر است، اين احتمال نيز داده شده که مضاف اليه باشد و در اين صورت احتياج به تقدير دارد به اين صورت که «مِنْ جَمْعِ شَىْء ما قَلّ مِنْهُ خَيْر مِمّا کَثُرَ» ولى چندان تفاوتى در معنا نخواهد داشت.
6. «آجن» به معناى آب گنديده است.
7. «طائِل» از ماده «طَوْل» (بر وزن قَوْل) به معناى فايده و امتداد است و «مِنْ غَيْرِ طائِل» به معناى بى فايده و بيهوده است.
8. «وسائل الشيعه»، ج 17، ص 37 (روشن است وصىّ پيامبران در اين جا مفهوم گسترده اى دارد که عالمان عادلى که در خط پيامبران هستند را نيز شامل مى شود).
#ادامه_دارد #قسمت_دوم_بخش_دوم_خطبه_17_نهج_البلاغه📃
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Asheghan_Amiralmomenin
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍🎍