ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به نام خدا ‍ اصلا نیازی نیست از بسترت پاشی با درد پیش پای همسرت باشی هی گفتم از دردات هی گفتی چیزی نیست گفتی اگه گاهی میوفتی چیزی نیست تو دست به دیواری گفتی یکم خستم دیدم قنوتت را گفتی یکم دستم این بچه ها سایه رو سر میخوان بانو تا وقت دامادی مادر میخوان بانو از رفتن و از من کمتر بگی ای کاش مادر میخواد زینب فکر عروسیش باش چشم پر آب تو نقش برآبم کرد تابوت تو اومد خونه خرابم کرد دنیا عجب خاکی روی سرم ریخته هم موی زینب هم خونم بهم ریخته طفلی حسن هر شب تو خواب عزاداره هی میگه دیواره هی میگه گوشواره زینب با دل شوره هی روتو میبوسه شونه که میوفته بازوت تو خسته ای من میدونم من خسته ام تو میدونی خونم با سیلاب شد خراب تو این شبای بارونی یادت میاد اون روزایی که خواستگاری کردم و تو عمر من اون روزی بود که بی قراری کردم و یادت میاد اون روزی که قدم گذاشتی رو چشام همون شبی که اولین نگاهت افتاد تو نگام یاد میاد دست تورو بابات گذاشت تو دست من میگفت علی جان، فاطمه است تموم بوی هست من میگفت که باید کم کنی بار غم از شونِ علی فاطمه جان از این به بعد جون تو و جون علی فاطمه جان ممنونتم باتو دلم غمگین نبود تموم نه سال زندگیم هیچی مثه ـش شیرین نبود کار تو بی حکمت که نیست که رو گرفتی فاطمه اگه حالت خوب نیست چرا به من نگفتی فاطمه بمون بهار من بمون بمون کنار من بمون سپر نمیخواد شوهرت ای ذوالفقارِ من بمون بمون عزیزم حیدر تو فتنه ها تنها نزار ایشالا خوب میشی نرو رو قلبم پا نزار @Asheghane_hazrat_zeynab مداحی عاشقان حضرت زینب سلام الله علیها ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ