. السلام علیکِ یا فاطمة الزهرا یک مادر و این همه غم خدایا خانه ی او بوَد حرم خدایا نام مقدسش به عرشِ اِله نوشته با لوح و قلم خدایا هدیه به مسکین و یتیم و اسیر این همه ایثار و کرم خدایا اگر نبود فاطمه تو گفتی بود همه جهان عدم خدایا تمام روشنی کهکشان هاست ز بحر نور او چو نم خدایا نور سماوات و زمین که زهراست فیض خداست دم به دم خدایا شفاعت تمام اهل محشر به نام او خورده رقم خدایا دار و ندارم همه از عشق اوست شوم فدای مادرم خدایا شد از جفای مردمان نامرد کشته ی ضربه ی ستم خدایا میان خانه و میان کوچه پر شده از رنج و الم خدایا دست به دیوار بگیرد چرا ؟ جوانی و قامت خم ؟ خدایا شبانه ره می رود و زیر لب ناله کند به هر قدم خدایا چادر خاکی اش چو پرچمِ آه خون دلش چو موج یَم خدایا روی کبود و پهلوی شکسته یک مادر و این همه غم خدایا ✍ . . علی شده بدون تو تنها دیدن تو واسه ش شده رویا رفتی سفر خدانگهدارت سفر بخیر سفربخیر زهرا«س» ببین که از همه شدم دلسرد چطور میشه بدون تو سرکرد لعنت به اونا که تو رو کشتن خانومه خونه ی علی برگرد فاطمه جان فکری به حالم کن دلم واسه چشای تو تنگه دنیای ما بی تو شده خاموش دنیا بدون تو چه بی رنگه سویی نداره چشمای تارم واسه ندیدنت تو میبارم حرفامو بعد تو به چاه میگم مرحمه واسه ی دله زارم شوهرتو محکومِ به صبره دنیا برام شبیه یه قبره دل من از ندیدنت خونه داغ تو قلبمو میسوزونه من از زمین و آدماش سیرم از مردم زمونه دلگیرم جلو چشای من زدی پرپر من از همین غصه ها میمیرم توی دلم بغضی نفس گیره چشام شده همش به در خیره خون تن تو رو در دیدم این غم مگه از خاطره م میره خونه بدون تو شده خالی زینب میکنه گریه و زاری شب تا سحرمیکنه بیتابی کارش شده عزا داری یا فاطمه یا فاطمه جانم