. به سمت مسجد از ، خانه رود حیدر حاجت او امشب ، روا شود دیگر ز بی وفایی ها ، دگر شود راحت شب جدایی ها ، به سر رسد آخر اول مظلوم 4 ز خون دل پر کرد ، دو دیده تر را به ماذنه سر داد ، اذان آخر را قاتل خود را از ، خواب کند بیدار بسکه بود شوق ، شهادتش در سر خسته از این مردم ، شسته ز دنیا دست کعبه دلها بر ، نماز قامت بست به رکعت اول ، نشست در سجده به سجده دوم ، گشت به پا محشر تبغ چو بالا رفت ، فاطمه زد فریاد تیغ فرود آمد ، فاطمه هم افتاد فرق علی بشکست ، به ضربت شمشیر شد پر خون محراب ، سوخت دل منبر ولوله بر پا شد ، در عالم بالا گشت روان خون از ، محاسن مولا شکر خدا زینب ، نبود پیش او وگرنه میمرد از ، دیدن آن منظر وای از آن دم که ، رفت به روی تل حسین خود را دید ، فتاده در مقتل شمر روی سینه ، نشسته با چکمه نهاده از کینه ، تیغ روی حنجر .👇