. تا گریه بر حسین تمنای خلقت است بین من و تمام ملائک رقابت است نزدیک می‌کند دل ما را به هم، حسین این اشک روضه نیست، که عقد اُخُوَّت است مقبول اگر شده‌ست نمازی که خوانده‌ایم مهر قبولی‌اش به خدا مُهر تربت است ما از غدیر سینه زن کربلا شدیم این دست‌های رو به خدا دست بیعت است پیدا شدیم هرچه در این راه گم شدیم یعنی فقط حسین چراغ هدایت است از دخلِ آبروی حسین است خرج ما نوكر برای صاحبش اسباب زحمت است قرآن و منبر و دوسه خط روضه‌ی عطش ساعات خوب هفته همین چند ساعت است حالا كه بُغض بسته به من راه حرف را مقتل بخوان كه موقع ذكر مصیبت است :: افتاده بود روی زمین زیر دست و پا شعرم تمام می‌شود اینجا روایت است "نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت نه سیدالشهدا بر جدال طاقت داشت هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید بلند مرتبه شاهی زصدر زین افتاد اگر غلط نكنم عرش بر زمین افتاد" ✍ .