. شاه مردان  شیر یزدان پسری دارد کریم می کند بر ، سفره ی خود نوکرانش‌ را سهیم ای کریم حسن‌ جان با تو می چرخه زندگیم حسن جان آرزومونه که یه روزی آخر وسط صحن تو بگیم حسن جان هیبت داری یو‌ شهامت داری غیرت داری و صلابت داری عزت داری ، لطف بی حد داری نزدیکه روزی که گنبد داری ای دلاور ؛ بهر حیدر پسر ارشد تویی آنکه باید ، شیعه‌ بر او روو بیَندازد تویی جان ، عجب وقاری وارث حقِ تیغ ذوالفقاری تو عوض کردی سرنوشت جنگو چونکه کابوس اون شترسواری رهبر هستی ، میر لشکر هستی مرد جنگِ نابرابر هستی لشکر می بازه خودش رو آقا وقتی میگی ابنُ الحیدر هستی .👇