. |⇦•نگاه‌گریه داری.... ویژهٔ اربعین حسینی اجرا شده به نفسِ کربلایی محمد جواد احمدی ●━━━━━━─────── نگاه گریه داری داشت زینب چه گام استواری داشت زینب دل با اعتباری داشت زینب چهل منزل حسینِ منجلی شد گهی زهرا شد و گاهی علی شد پس از آنکه زمین را زیرو رو کرد سپاه شام را بی آبرو کرد بسمت کربلا خوشحال رو کرد کمی از خاک را برداشت بو کرد رسیدم کربلا ای وای ای وای حسینِ سر جدا ای وای ای وای *حسین‌جان ای کاش الان تو کربلا برات گریه میکردم...* چهل روز است گریانم حسین جان چو موی تو پریشانم حسین جان چهل روز است میخوانم حسین جان حسین جان تویی ذکر لبم الحمدلله حسینی مذهبم الحمدلله *حالا این خانم بعد چهل روز اومده..* همینجا شیرخواره گریه میکرد رباب بی ستاره گریه میکرد گهی بر مشک پاره گریه میکرد گهی بر گاهواره گریه می کرد خدایا از چه طفلم دیر کرده مرا بیچاره کرده پیر کرده همینجا بود که سقای ما رفت بسمت علقمه دریای ما رفت *سادات ببخشند، امام زمان ببخشند..* پی او گوشواره های ما رفت فقط از علقمه یک مشک برگشت حسین بن علی با اشک برگشت حسین...ای جان همینجا بود که دلها گرفت و.. *وقتی خانم نگاهش افتاد به این دشت ، قطعا یاد اون چند روز پیش افتاد که چیا دید جلو چشمش..* همینجا بود که دلها گرفت و یکی بر سینه ی تو جا گرفت و سر پاکت کمی بالا گرفت و و از پشت سرت، سر را گرفت و همینکه بر گلویت خنجر آمد صدای ناله ی زهرا درآمد «حسین.....ای وای ای وای....» *گفت حسین من برات گزارش سفر بدم ..* بهاری داشتم اما خزان شد قدی که داشتم بی تو کمان شد عقیق تو به دست ساربان شد طلای من نصیب کوفیان شد خبر داری مرا بازار بردن مرا در مجلس اغیار بردن «حسین...» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇