. قربونت برم چرا بلند شدی؟ چرا انقد آب و جارو میکنی من که میدونم با چه شرایطی خودتو پهلو به پهلو میکنی یه ذره بیا بشین کنار من بخدا خسته ی خسته م ، بریدم یه ذره بخند برام دختر عمو خیلی وقته خنده هاتو ندیدم بیا حرف غصه و غم نزنیم بیا از روزای خوبمون بگیم روزی که محرم همدیگه شدیم روزی که تو اومدی تو زندگیم اون روزا که زنده بود پیمبر و... مارو تو سختیا تنها نمی ذاشت یادته حتی به ظاهرم که بود... مدینه حرمت این خونه رو داشت فاطمه روز غدیرو یادته... بهترین روز علی بود بخدا همه دیدن و شنیدن ولی باز... هیچ کدومشون نموند کنار ما پهلوون عرب و عجم بودم یادته روزای فتح خیبرو ذکر یا زهرا میگفتم زیر لب وقتی از جا درآوردم اون درو یکه تاز خندق و حنین بودم ذوالفقار بود پر شالم همیشه فاطمه گریه نکن ، قبول دارم این علی ، علی سابق نمیشه بیا اصلا دوتایی گریه کنیم قربون اشک چشات دختر عمو بیا لااقل تو این گریه هامون غصه های دلتو بهم بگو بگو اون روز ، با حسن ، تو کوچه مون چی شده که از علی رو میگیری چرا وقتی از زمین بلند میشی دستتو همش به پهلو میگیری دو سه ماهه شب و روز تو خونه مون صدای گریه و آه و زاریه گریه هات با همیشه فرق میکنه گریه هات ، گریه ی بی قراریه بی قراری واسه دیدن بابات خسته ای از این زمونه می دونم می دونم باید ازت دل بکَنَم به جون بچه هامون نمی تونم شنیدم گفتی به زینب که برات بغچه ی خلعتیا رو بیاره راستی دختر کوچولوی من و تو از قرار بعدی مون خبر داره؟ گفتی که کجا به دادش می رسیم؟ گفتی میرسیم کنار قتلگاه؟ اونجا که حسینش و سر میبُرن روزگار همه مون میشه سیاه ✍ .