تمام عالم و آدم فدای عبدالله جنون نهاده سرش زیر پای عبدالله کسی که دیده رخش یاد مجتبی کرده حیای چشم پدر شد حیای عبدالله به محض دیدن عشقش میان نامردان شنیده شد همه جا نعره های عبدالله شبیه شیر جمل حیدرانه میتازید انا بن حیدر کرار نای عبدالله چه عاشقانه خودش را به پای شاه انداخت هوای عشق و جنون شد هوای عبدالله چقدر بوسه به دست و رخ عمو میزد گرفته طعم عسل بوسه های عبدالله که ابن ملجم دیگر ز پشت سر آمد که ضربه ای بزند شد عزای عبدالله رساند دست خودش بر سر عمو جانش که ضربه خورد روی دست و پای عبدالله به روی دست عموجان چه دست و پا میزد بریده بند دلش را صدای عبدالله به روی پای تو جان دادن از خدایش بود گرفته بوی اجابت دعای عبدالله