•𓆩⚜𓆪• . . •• •• ......... صدای زنگ موبایلم بلند میشود، کتاب را میبندم و گوشی را برمیدارم، فاطمه است: :_الو، سلام فاطمه جون :+سلام نیکی جونم، چطوری؟ خوبی؟مزاحمت که نشدم؟ :_نه بابا، مراحمی این حرفا چیه. :+خلاصه اگه مزاحمت هم شده باشم حقته، چقدر درس میخونی آخه تو! :_دیگ به دیگ میگه ماکروویو! صدای خنده اش از پشت تلفن میآید :+خب حالا، ماکروویو جان، زنگ زدم دعوتت کنم، حق نه گفتن هم نداری، گفته باشم! :_عه؟ کجا دعوتم؟ :+خونه ی ما. همین الان :_به چه مناسبت؟ :+به مناسبت بی مناسبتی، به صرف عصرونه! :_نه مزاحم نمیشم فاطمه :+چه مزاحمتی، مگه دیروز سرکلاس نگفتی مامان و بابات خونه نیستن؟ خب پاشو بیا دیگه! تعارف نداریم که :_آره،مامان و بابام صبح رفتن ترکیه، ولی آخه... :+آخه بی آخه، زود بیا منتظرتم، خداحافظ منتظر جواب من نمیماند. کمی دو دلم... از طرفی دوست دارم مادر فاطمه را ببینم، از طرفی هم کمی معذبم... موبایل را برمیدارم و شماره ی مامان را میگیرم. بعد از سه بوق جوابم را میدهد: :+بله؟ :_سلام مامان جوابم را نخواهد داد، انتظار بیهوده است، صحبتم را از سر میگیرم. :_مامان میشه من برم خونه ی دوستم؟ :+کـدوم دوستت؟ :_دوستم دیگه، تو کلاس عربی باهاش آشنا شدم. :+باشه برو، رسیدی به منیر بگو به من خبر بده. :_باشه چشم، خداحافظ... صدای بوق اشغال، مغزم را منفجر میکند، آه سردم را با صدا بیرون میدهم... روزهای تلخ گذشته، گرچه پر از سیاهی معصیت بود، اما مهربانی های مامان را داشت... کاش شیرینی این روزها را مامان هم درک میکرد و تنهایم نمیگذاشت... صدای اس ام اس میآید؛ فاطمه است، آدرس خانه شان را فرستاده و آخرش هم نوشته: دیر بیای، عبرت همگان میشی ! کمد لباسم را باز میکنم، انبوه لباس ها انتخاب را سخت میکند، مرغ خیالم پرواز می کند به چهار سال پیش... چنین روزهایی .. ...... کمـــد لباس را باز میکنم، چند هفته ای از عمرم را خام این مذهبی ها شده بودم، نمیگذارم بقیه ی عمرم را بازیچه کنند. امشب دعوتیم به مراسم جشن کریسمس آقای الوانسیان، دوست ارمنی بابا پیراهن قرمزم را از جالباسی در میآورم، زیر لب غر میزنم : مبارکتون باشه، کل اون مسجد و همه ی صف های نمازش، اون صف اولش که فقط مخصوص بزرگتراست، حیف من، که میخواستم کاری که تو عمرم نکردم و بکنم، من رو چه به نماز خوندن، پیرزن خیال میکنه تو صف اول چه خبره... آنقدر تو صف اول وایسا تا زیر پات علف سبز بشه، فکر کردن خدا فقط مال اوناست. ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 . . •🖌• بہ‌قلم: . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩⚜𓆪•