💌
⏝
֢ ֢
#عشقینه ֢ ֢
.
#مسیحای_عشق
#قسمت_چهارصدونه
صدای مکالمه از آشپزخانه میآید.
از جا میپرم.
کنجکاوی قلقلکم میدهد وقتی میان صدای بم و مردانه ی مسیح، صدای پچ پچ ظریف زنانه ای
میآید.
سریع مانتویم را میپوشم و شالم را دور سرم میپیچم.
صدای خنده ی مسیح، قلبم را از جا میکند.
در را به شدت باز میکنم و با قدمهایی بلند به طرف آشپزخانه میروم.
مسیح روی صندلی آشپزخانه نشسته و با موبایل بازی میکند و.....
و زنی پشت به من، رو به ظرفشویی ایستاده.
قد بلند و للغر است و هیچ شبیه زنعمو نیست..
چشمهایم را میبندم و باز میکنم.
صدای کوبشهای متمادی قلبم، تمام راهرو را برداشته.
دستم میلرزد.
مثل قلبم...
نفسهایم به شماره افتاده.
حس میکنم دنیا دور سرم میچرخد.
مسیح با لبخند رو به زن میگوید: به نظرم شربت تو کابینت بغلی باشه..
صدایش میزنم: مســـــیـــح...
خنده از روی لبهای مسیح میپرد.
میگوید:نیکی....
من...من نمیدونستم خونهای
زن به طرفم برمیگردد.
حس میکنم چشمانم سیاهی میرود...
و دیگر هیچ نمی فهمم..
چشمانم را محکم روی هم فشار میدهم.
. میخواهم از این کابوسِ وحشتناک بیدار شوم
چشمهایم را فشار میدهم و آرام باز میکنم.
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
✦📄 به قلـم:
#فاطمه_نظری
.
𓂃مرجعبهروزترینرمانهاےایتا𓂃
𓈒
Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒
.
💌
⏝