🍃🍒
#عشقینه
#هــاد💚
#قسمت_دویست_وده
- آره
کمی که گذشت شروین دوباره پرسید:
- اون روز که رفتیم بیمارستان ، اون دوستت، منظورش از گروه چی بود؟
-علی؟
شروین به ماشین جلویی اش بوق زد:
-آره
- علی معتقده آدم هائی مثل ما توی جامعه خیلی پذیرش ندارن. اسممون رو گذاشته مطرودان آرمانگرا
شاهرخ این را گفت و خندید.
- خب آرمانگرا نباشید
- تا آرمانی فکر نکنی آرمانی زندگی نمی کنی
- خب نکنی. بهتر از اینه که طرد بشی
- بستگی داره برای چی طرد بشی
- می خوای بگی تو خوب تر از بقیه هستی برای همین طرد شدی؟ یعنی هیچ کس دیگه خوب نیست؟
شاهرخ سری به علامت نفی تکان داد:
-من همچین حرفی نزدم. گفتم هدف من با بقیه فرق داره و این باعث جدائی میشه
- از کجا هدف بقیه رو می دونی؟
-کارهاشون نشون میده به چی فکر می کنن
شروین دنده را عوض کرد:
- علی رو نمی دونم ولی تو عجیبی
- اما من از بقیه تعجب می کنم! از آدمهائی که جواب محبت ها رو با بی اعتنائی می دن. مشکل ما آدمها اینه که اون چیزی که هستیم رو با اون چیزی که باید باشیم اشتباه می کنیم
- این حرفها کلیشه ای شده. تکراریه
به قول آقای جوجه تیغی: کسی از شعار میترسد که در شعار چیزی تحریک کننده می بیند. چیزی برانگیزنده. همه نفی کنندگان شعارها، نفی کنندگان حرکتند زیرا هر حرکتی، هرچقدر هم که حقیر باشد یک شعار است.
بہ قلــم🖊:
ز.جامعے(میم.مشــڪات)
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبع
#شرعاحــــراماست☺️
••
@asheghaneh_halal ••
🍃🍒