عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🍃📝 #عشقینه #مسافر_عاشق💚 #قسمت_بیست_و_سوم _خـوابیدے؟! رویم را بر میگردانم بہ چارچوب در تکیہ داده ا
🍃📝 💚 با هم در جـنگل قدم میزنیم...با دوستان و همسـرانشان بہ جـنگل آمدیم من با این خانم ها یک وجہ مشترک دارم آن هم این اسـت کہ آنها هم مثل من روز ها منتظر مردشانند تا از سفـر برگردد! کمے روحیہ ام بهتر شده است... _خانمے؟میخـواے برات دلبرے کنم؟ می خندم و جواب میدهم : چـطورے؟ _فـقط تمـاشا کن...! بعد بہ سمـت دوستانت میدوے و داد میزنے : حـالا نوبت من...برید ڪنار! آنها نزدیڪ یک گودال نسبتا بزرگ وایستاده اند! بہ سمـتشان می دوے و یڪ آن خودت را پرت میکنے در گودال دلم میریزد...سرجایم خـشک میشوم و با تعجـب و دلهره نگـاهت میکنم امـا تو با چند حرڪت ورزشے دوباره بالا مے آیی! نفس عمیقے از روے آسودگی میکشم و در دلم میگویم : دیوونہ! با خنده بہ طرفم میدوے دستم را مے کشے... در همان حالت میپرسے : خوشـت اومد؟ _دلبریت این بود؟ _دیگہ ما جور دیگہ اے بلد نیستیم مے خندم و چیزے نمی گویم یڪ دفعت دسـتانم را میکشی و مرا بہ جایی دور از جمعیت میبرے!! بہ دنبالت مے آیم سر جایت می ایستی و میگویی : چشـماتو ببند! با تعجـب نگاهت میکنم دوباره میگویی : ببند دیگہ... دستانم را جلوے صورتم میگیرم _حالا تا بیست بـشمار... شبیہ بچہ ها بہ چیز هایی کہ میگویی گوش میدهم _یڪ...دو...سہ... و تا آخر میشمارم نوزده...بیست! چشـمانم را باز میکنم...گم میشوے...با خنده میگویم : قایم باشڪ بازیہ؟؟ چیزے نمے گویی...بہ دور و برم نگاه میکنم تا پیدایت کنم... پـشت درخت ها...بوتہ ها... اما نیستے...کم کم خودم هم انرژے میگیرم... اصـلا...مریم! تو باید شـاد باشے...باید بہ مردت این شادے را انتقال بدهے...اینجورے میخواهے بدرقہ اش کنے؟!! بلند میگــویم : الآن پیـدات میکنم... _اگہ میتونے... رد صدایت را میگیــرم و بہ دنبالت مے آیم اما نیستے! تمـام جاها رو میگردم...معلوم نیــست کجایی! همـینطور کہ بہ دنبالت میگردم ناگهـان روبرویم سـبز میشوے! هـل میشـوم و دستم را روے قلبم میگذارم از بالاے یڪ درخت میپرے بلند میشوے و دسـتانت را بہ هم میزنے با خنده میگویم : بالاے درخت بودے؟؟ با لبخند پلکے بہ علامت تایید میزنے _دیوونہ اے بخدا...! _تو هم میـتونے دیوونہ شے؟!!! با شیطنت بہ چشـم هایت زل میزنم و در ذهنم یڪ میڪشم...! 🖊••بھ قلــم: ••مریـم یونسے ☺️ •• @asheghaneh_halal •• 🍃📝