| • ما روانشناسان و جامعه شناسان و مردم شناسانی داریم که آموزه های غربی در آنها و تمام آن اصول را تدریس و تجویز می کنند. ما کسانی را داریم که می توانیم بگوییم دلباخته علوم غرب هستند و یا اینکه مسلط هستند و این علوم را تدریس می کنند اما این بدان معنا نیست که به حدی رسیده ایم که می توانیم داشته باشیم. فقط می توانیم بگوییم اساتید و شارحان خوبی در علوم انسانی داریم اما نمی توانیم مدعی شویم کسانی را داریم که در علوم انسانی صاحب نظر و دیدگاه هستند. • شرایطی باعث شد که برخی به این نتیجه برسند که علوم انسانی وارداتی از غرب به کار جهانِ فکری جامعه ما نمی آید و بنابراین باید تکانی به آن داد؟ اساساً چه نیازی به تحول؟ و چرا نمی شود تفکری از بیرون وارد شود؟ چرا علوم انسانی و تفکر نمی تواند از بیرون وارد شود باید بگویم هر فکری یک بستر تحقق می خواهد و تا امکان تحقق چیزی وجود نداشته باشد شما نمی توانید خود آن را داشته باشید. • مثالی از عالم سیاست می زنم. روسیه ی بعد از 1917 و مرگ لنین در 1924 و به دست گرفتن کار توسط استالین را نگاه کنید. از آنجایی که زمینه تحقق کمونیست در روسیه وجود ندارد و نداشت، ورود تفکر کمونیستی به فضای فرهنگی روسیه سر از استبداد درمی آورد.(مارکس در نامه ای به آننکوف تقریبا چنین چیزی را مطرح می کند)، دموکراسی نیز همین گونه است. • استاد • • • • ༺ مدرسه علوم انسانی اسلامی آیه ༻ https://eitaa.com/joinchat/2315124922C2faae9826b