آها راستی یه خاطره بگم از فوت پدر بزرگم تو روز تاسوا
پدر بزرگم تو جوونیش تعزیه میخونده تو دوران کهنسالی به یاد جوونی همیشه زمزمه میکرد
سال ۹۵ قبل تعزیه میان از قدیمیا تقدیر کنن و لوح و یادبود بدن پدربزرگم میگه یه چند بیتی میخوام بخونم
میکروفن و میدن بهش یه قسمتی از تعزیه رو میخونه و میگه صلوات بعد اون بلافاصله روی همون صندلی از حال میره وقتی میبرن بیمارستان فوت شده بوده...صلوات آخرین کلامی بود که گفت....
همیشه میگفت آرزو دارم یکبار دیگه تو اون تکیه بخونم به آرزوش رسید و پر کشید......
روحش شاد🖤
#خاطره
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم اجمعین