🔆 آن کلید خدا کو؟
از خدا یک کمی وقت خواست
وای ای دادِ بیداد
دیدی آخر خدا مهلتش داد!
آمد و توی قلبت قدم زد
هر کجا پا گذاشت
تکه ای از جهنم رقم زد
او قسم خورد و گفت :
آبروی تو را می بَرد
توی بازار دنیا
مفت، قلب تو را می خَرد
آمد و دور قلب تو پیچید
بعد با قیچیِ تیز نامرئی اش
بال های تو را چید
آمد و با خودش
کیسه ای سنگ داشت
توی یک چشم بر هم زدن
جای قلبت
قلوه سنگی گذاشت
قلوه سنگی به اسم غرور
بعد از ان ریخت پرهای نور
وشدی کم کم از آسمان ، دورِ دور
بُرد شیطان دلت را کجا، کو؟
قلب تو آن کلید خدا، کو؟
ای عزیز خداوند!
پیش از آنکه درِ آسمان را ببندند
پیش از آنکه بمانی
تا ابد در زمینی به این دور و دیری
کاش بر خیزی و با دلیری
قلب خود را از او پس بگیری
✍
#عرفان_نظرآهاری
📚از کتاب « روی تخته سیاه جهان، با گچ نور بنویس»
https://eitaa.com/Bayynat