🌿نکاتی زیبا و دقیق برگرفته از استادصفایی درباره حر
وقتی نامی از حر برده میشود ناخود آگاه ذهن ما به سمت چند تا مطلب می رود؛
توبه: توبه و بازگشت اولین چیزی است که در ذهن انسان زنده می شود یا به اصطلاح طلبه ها به ذهن متبادر می شود،
اینکه انسان تا کجا میتو اند پیش برود,ولی برگردد!
و خدا هم توبه اش را بپذیرد!
فرمانده لشکر، دشمن ولی خدا باشدو امام معصوم علیه السلام را محاصره کند ،
و امام و اهل بیتش را گرفتار کند,ولی وقتی برگشت وتوبه کرد،امام او را ببخشد!
ادب و احترام به حضرت زهرا سلام الله علیها است!
زمانیکه در مسئله امام جماعت شدن در بصره و جاهای دیگر، اختلاف و دعوا بود ،اصرار دارد که خودو سپاهیانش پشت سر امام علیه السلام اقامه نماز کنند.
اینکه انسان خودش را بین بهشت و جهنم ببیند، دیدن این مطلب و متوجه این امر بودن، توفیق الهی را میطلبد؛
اما نکته ای که مدنظرم هست که خدمت شما بزرگوارها بگم این ست که چه شد آدمی که اینقدر حرمت و ادب و دقت داره میشود فرمانده سپاه کوفه و شام؟
چه چیزی حر را اسیر کرده؟
ریشه مشکل او کجاست؟
چه چیزبرای حر پیش آمده که از امامش جدا شده؟
ایا تبلیغات علیه امام حسین علیه السلام و اینکه او خروج بر خلیفه و حاکم کرده ؟
یا اینکه طلب دنیا و قدرت دل او را به اسارت برده؟!
یا اینکه جمع بین دنیا و آخرت کرده ؟
جمع بین امام حسین و یزید کرده؟
لذا در محاسباتش اشتباه کرده است!
امامت و جایگاه ابی عبدالله علیه السلام را میشناسد!
اینکه حسین فرزند فاطمه است را می داند!
میداندکه با حسین بودن یعنی بهشت ولی طلایه دار سپاه یزید شده!
دوستان خیلی باید مواظب باشیم!
اگه ما جای حر بودیم چیکار میکردیم؟
حر در محاسباتش خواسته بود که هم دنیا را داشته باشدو هم آخرت را (منظور دنیای ظاهری و محض است) ،
و تا انجایی پیش میرودکه میبیندجمع بین ایندو ممکن نیست؛
و خودش را بین بهشت و جهنم می یابد!
و بعد انتخاب میکند!
و بر میگردد!
و جبران میکند!
وضعیت ما چگونه است؟
ما را چه چیزی اسیر کرده است؟
و از کار ولی جدا میکند؟
ما برای ولی و امامان چیکار میکنیم؟
خیلی اقا را دوست داریم !
دعای فرج زیاد میخونیم !
صبحهای جمعه هم اگه حال داشته باشیم ندبه هم می خونیم !
ولی در عمل چه گره ای از کار ولی باز میکنیم؟
ماها هم اسیر هستیم !
هر کدام اسیر چیزی!
معیت با ابی عبدالله علیه السلام در دنیا و اخرت، رزق معرفت و برائت میخواهد؛
فاسال الله الذی اکرمنی بمعرفتکم و معرفه اولیائکم و رزقنی البرائه من اعدائکم ان یجعلنی معکم فی الدنیا و الاخره.
وقتی معرفت نسبت به ولی نداشتیم، نسبت به اولیائ و دوستان ولی هم شناخت نخواهیم داشت!
آن وقت بین دوست و دشمن تمیز نمیدهیم!
ما در کنار کار و شغلی که داریم نقشی برای کمک کردن به ولی برای خودمون نپذیرفتیم!
حتی فکر نیمکنیم که با همین کار و شغل میتوانیم در حد خودمان کشورمان را از بیگانه و اجنبی بی نیاز کنیم!
بله در این راه سختی و مشکلات و بی مهری ها و خستگی ها و تندی ها هم هست!
اگر هم کاری دست بگیریم به محض اینکه یک جایی با خواستهای دنیایی خودمون و خانواده مون تعارض و تضادی ایجاد کنه سریع کنارش میگذاریم.
تحمل رنج و بلا را در این مسیر نداریم؛
حاضر نیستیم مقداری از وقت و زندگیمان را بگذاریم با چند نفر دیگر هم دل و همسو گره ای از کار ولی باز کنیم!
اگر هم جمع شویم، اینقدر خود خواهی توی کار می آوریم که یا جمع را می پاشونیم ،یا همه را دلسرد میکنیم!
مشکل فقط کارآمدی و هجوم باطل نیست که این گاها باعث تحرک و بیداری و انگیز داشتن ما میشود.
مشکل ما در عقیم بودن و نازایی خود ماست!
امام عصر ارواحنا فداه نیرو میخواهد!
یار و سرباز و سردار میخواهد!
چقدر خود مان و دیگران را برای این کار آماده کرده ایم؟
چقدر به تربیت خودمان و سایرین و نیرو سازی و کادر سازی اقدام میکنیم؟
درد این است که ما خودمان درد ولی هستیم!
امیر المومنین علیه السلام می نالد که ارید ان اداوی بکم و انتم دائی کناقش الشوکه بالشوکه"
کسی که بخواهد تیغ را با تیغ از پایش در بیاورد، در حالیکه سوزن نیاز دارد.
چیزی میتو اند تیغ را خارج کند که استقامت داشته باشد!!!! وگرنه تیغی میشویم که در پای ولی میشکنیم !
و مایه زحمت ولی خواهیم بود!
مشکل دوم حر اینست که تا گناه به حد آخرش نرسد به رسیمیت نمی شناسد. تا کار به کشته شدن و شهادت ولی نرسد و خود را بین بهشت و جهنم نبیند اقدامی نمیکند
. وقتی برای توبه میاید میگوید من فکر نمیکردم که کار به اینجا برسد که بخواهند شما را بکشند. ...
آدمی هر وقت که بخواهد میتواند برگردد. آدمی در متن اسارتها میتواند به حریت خودش برگردد....
https://eitaa.com/Bayynat