#یادآر
در صف نانوایی ایستاده بود
یک نگاهش به ماشینی بود که سویچ را در آن جا گذاشته و یک نگاه به افراد صف که پس کی نوبت من میشود
یک شیرناپاک خورده آمد و سوار ماشینش شد
رنگش پرید
ولی از جایش تکان نخورد
حاضران در صف که میدانستند ماشین برای اوست و انگار دارد به سرقت میرود گفتند خب مردحسابی بدو و برو نگذار ماشینت را ببرد
طرف در حالیکه مثل گچ سفید شده بود گفت میترسم بروم بیایم ببینم نوبتم را از دست داده ام !
پ ن
یادشان نرود یک عده
که به هوای چه چیزی
چه چیزها را به باد دادند
و حالا از زمین و زمان طلبکارند
https://eitaa.com/Bayynat