پاییز 94 نزدیک بود،حسن آقا رفت دنبال گذرنامه اما چند روز قبل در پادگان سروصدای رفتن به سوریه پیچید.👥 حسن اقا عکس العملی درباره رفتن به سوریه از خود نشان نمی داد تا اینکه چند روز قبل از رفتن،اسم حسن اقا در لیست افرادی که به سوریه اعزام می شدند دیده می شد.👀 حسن اقا در سوریه بیش از حد توان خود کار می کرد ودرشبانه روز 3 یا 4 ساعت می خوابید. تا اینکه حاج حسن چند روز پس از اعزام از ناحیه ی سر دچار واز کتف چپ مورد اصابت قرار گرفت.😔😔 بعد از آمدن حسن اقا ومرخص شدن او از بیمارستان بقیه الله علاوه بر موج گرفتگی دوتا از ترکش هادر بدن او ماند وبه ما میگفت که این دو ترکش من از سفرم به است.☺️ گفت تا لحظه ای که جان دارم نمیزارم که این دو را از بدنم خارج کنند.☝️ ترکش ها ماند تا اردیبهشت ماه 95 در خان طومان ، میعادگاه عاشقان اهل بیت (س) او و 15 نفر از همرزمانش بال در بال ملائک گشودند . 💔 به نقل از همسر شهید حسن رجایی فر🌹🍃 یادش با صلوات 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin