eitaa logo
بسم الله القاصم الجبارین
3.1هزار دنبال‌کننده
123.5هزار عکس
130.6هزار ویدیو
212 فایل
﷽ ڪد خدا را بـرسانید زمـان مستِ علے اسٺ مالڪ افـتاد زمـین تیـغ ولـے دستِ علے اسٺ #انتقام_سخت ✌️🏻 #شهادتت_مبارک_سردار_دلها 💔
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃💟 سه تا اصطلاح بود که توے ها استفاده میشد👇🏻 ۱) چهره پسند (صورت نورانی) ۲) موقعیت (سنگر تدارکات که مثل خانه پدری به آدم می رسند)😐😂 ۳) رسد آدمی به جایی که بجز نبیند. (در حال رد شدن از میان همسنگران ، که دست و پای آنان را لگد می کند.)😆✌️🏻
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت چون شناخته شده بود لازم نبود در فرودگاه✈️از گیت بازرسی کنترل و رد شود . اما آنقدر فروتن وخاضع بود که همه ی مراحل را طی می کرد 😇. از آنجایی که تمام بدنش پر از بود .هنگام عبور وکنترل در مقابل دستگاه که قرار می گرفت به دلیل وجود تر کش ها سیستم دستگاه قاطی می کرد وصدا 🚨می داد . در این باره می گوید : گاهی جای ترکش ها چنان آزارم می دهد که امان ازم می گیرد.😣 دوستی دارم که وقتی مرا این چنین می دید یک قرصی برایم آورد.که در هنگام شدت درد ان را می خورم کمی آرام می شوم . گاهی که منزل پدرم در قنات ملک می رفتم وپیر زنان وپیر مردان👴🏻از درد پا👣 وزانو وبدن می نالیدند ، از آن قرص به آنها می دادم تا کمی تسکین یابند . سردار با لبخندی😊 ادامه می دهند وقتی که قرص تمام می شد ودرد انها دوباره به سراغشان می آمد .می آمدند منزل پدرم ومی گفتند از قرص های داری به ما بدهی . ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🥀🕊💐🌹💐🕊🥀 🌹 🌹 🌹 ما تا این روزی که ، شد ، نمی‌دانستیم که اینقدر شده، والله یک بار نگفت که به سرم خورده ، به صورتم خورده ، یک بار نیامد بگوید که شدم . من که نزدیک‌ترین فرد به بودم ، نمی‌دانستم اینقدر شده ، هیچ وقت نگفت ، خدا شاهد است که هیچ وقت بر جاری نکرد . خیلی خصلت‌ها داشت ، همیشه از بریدگی از می‌گفت واقعاً عجیبی بود ، یعنی هر چه آدم از او می‌گیرد ، احساس می‌کند که یک بود ، واقعاً یک بود ، متفاوت بود ، خیلی داشت ، برای همین می‌گویم واقعاً خلاصه‌ای از شخصیت بود ، در ابعاد مختلف . راوی : 🌹 🌹 🌹 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
بسم الله القاصم الجبارین
به یاد #شهید_محسن_حیدری🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات #ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم ال
🌷 💠شهیدی که از پشت بی سیم خبر را اعلام کرد 🔰صب🌤ح ۲۸ مرداد ۹۲ 📅محسن برای دیده بانی جلو رفته بود. نیروهای خودی متوجه دشمن شدند. محسن پشت بیسیم می گوید: دارند دورمان می‌زنند شروع کنید دور منطقه ای که ما هستیم را بزنید. حالا خودی دور تا دور تپه را می‌زد. مسئول آتشبار🔥 نگران نیروهای خودی بود و از محسن می‌خواست حواسش را بیشتر جمع کند. 🔰محسن در جواب بی سیم می گوید: دوربینم 📸را زدند، جایم بد است.قرار شده جایش را کند تا بتوانند اجرای آتش کنند. کنار خاکریز بوده که با اصابت 💥خمپاره از ناحیه پا مجروح شده. در آن شرایط که خیلی ها دنبال جان پناه می‌گردند باز به دنبال انجام وظیفه اش بوده 🔰به هوای پایش لنگان لنگان به سنگر بهداری رفته ولی وقتی وضعیت دیگر مجروحان را دیده به بهداری می گوید: من خوبم به دیگران برس و برمی گردد. تانک‌های زرهی خودی هم به منطقه رسیده بودند و می‌خواستند تک دشمن 👹را جواب دهند. 🔰محسن که را زده بودند کنار یکی از تانک ها جلو می‌رفت تا دیدبانی کند. مسئول بار بی سیم می زند، محسن جواب می دهد: دارند ما را می زنند. من کنار تانک هستم. گرای محل خودش را میدهد که در این حین ☄ روی تانکی که محسن کنار آن قرار داشت مورد قرار می گیرد. 🔰محسن در بی سیم می گوید: دارند ما را می‌زنند ... زدنمون ... یا حسین ..." و دیگر صدای محسن شنیده نشده. دو روز بعد از به پدرم گفته بودند که محسن مجروح شده است. همان شب 🌙تا صبح صدای پدر را شنیدم که مدام می شود به آقا ابا عبدالله(ع).آن شب مرضیه(فرزندشهید) هم خیلی بی تابی می‌کرد. 🔰صب🌤ح برادرم آمد پدر و گفت: محسن مجروح شده و در یکی از های تهران بستری است. و گفت یکی از دوستانش هم شده است. رفتم لباس 👕هایم را بپوشم که برویم . رو به برادرم کردم و گفتم: نکند محسن هم شده باشد. 🔰نمی‌دانم این حرف چرا به به زبانم آمد. همین حرف کافی بود تا از رفتار برادرم شوم که محسن به رسیده است.✅ 🌷 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
پاییز 94 نزدیک بود،حسن آقا رفت دنبال گذرنامه اما چند روز قبل در پادگان سروصدای رفتن به سوریه پیچید.👥 حسن اقا عکس العملی درباره رفتن به سوریه از خود نشان نمی داد تا اینکه چند روز قبل از رفتن،اسم حسن اقا در لیست افرادی که به سوریه اعزام می شدند دیده می شد.👀 حسن اقا در سوریه بیش از حد توان خود کار می کرد ودرشبانه روز ۳ یا ۴ ساعت می خوابید. تا اینکه حاج حسن چند روز پس از اعزام از ناحیه ی سر دچار واز کتف چپ مورد اصابت قرار گرفت.😔😔 بعد از آمدن حسن اقا ومرخص شدن او از بیمارستان بقیه الله علاوه بر موج گرفتگی دوتا از ترکش هادر بدن او ماند وبه ما میگفت که این دو ترکش من از سفرم به است.☺️ گفت تا لحظه ای که جان دارم نمیزارم که این دو را از بدنم خارج کنند.☝️ ترکش ها ماند تا اردیبهشت ماه ۹۵ در خان طومان ، میعادگاه عاشقان اهل بیت (س) او و ۱۲ نفر از همرزمانش بال در بال ملائک گشودند . به نقل از همسر شهید حسن رجایی فر🌹🍃 یادش با صلوات 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
وقتی برای اولین بار با نیروهای رزمی خراسان سازمان دهی شدندو تیپ ۲۱امام رضا(ع)⚘ شکل گرفت در میدان های مین کار آزموده شده بود. و با عنوان گروه تخریب به کار آموزش نیروهای جدید مشغول شد. 🍃⚘🍃 در بیت المقدس و بیوض از ناحیه شانه ی راست مورد اصابت گلوله قرار گرفت و برای مداوا به زادگاهش رفت دستش صدمه ی جدی دیده بود اما 'طاقت نشستن و شنیدن اخبار جنگ را نداشت با همان وضعیت خود را به رساند و در عملیات خرمشهر شرکت کرد. 🍃⚘🍃 رمضان آزمون دشوار دیگری بود که خدا رو شکر با سر بلندی از آن بیرون آمد در این حمله که در محور انجام شد کوچکترش به رسید. 🍃⚘🍃 از همه رزمندگان خواست تا جنازه سایر عقب منتقل نشده برادرش را از روی زمین نکنند😔 🍃⚘🍃 مین در مسلم بن عقیل باعث مجروح شدن دستش شد اما پس از مدت کوتاهی از بیمارستان راهی جبهه شدو همه رزمندگان را حیرت زده کرد به خاطر وجود های فراوان در بدنش به مهدی لقب را داده بودند. 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
پاییز 94 نزدیک بود،حسن آقا رفت دنبال گذرنامه اما چند روز قبل در پادگان سروصدای رفتن به سوریه پیچید.👥 حسن اقا عکس العملی درباره رفتن به سوریه از خود نشان نمی داد تا اینکه چند روز قبل از رفتن،اسم حسن اقا در لیست افرادی که به سوریه اعزام می شدند دیده می شد.👀 حسن اقا در سوریه بیش از حد توان خود کار می کرد ودرشبانه روز 3 یا 4 ساعت می خوابید. تا اینکه حاج حسن چند روز پس از اعزام از ناحیه ی سر دچار واز کتف چپ مورد اصابت قرار گرفت.😔😔 بعد از آمدن حسن اقا ومرخص شدن او از بیمارستان بقیه الله علاوه بر موج گرفتگی دوتا از ترکش هادر بدن او ماند وبه ما میگفت که این دو ترکش من از سفرم به است.☺️ گفت تا لحظه ای که جان دارم نمیزارم که این دو را از بدنم خارج کنند.☝️ ترکش ها ماند تا اردیبهشت ماه 95 در خان طومان ، میعادگاه عاشقان اهل بیت (س) او و 15 نفر از همرزمانش بال در بال ملائک گشودند . 💔 به نقل از همسر شهید حسن رجایی فر🌹🍃 یادش با صلوات 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
در بعضی خانه‌ها فرقی ندارد لیوان باشد یا ساعت باشد یا ماشین باشد یا ... بعد از بیست و چند سال هنوز هم شب‌ها در بعضی خانه‌ها می‌شود... جلوی اتاق کودکان سنگر می‌گیرد حمله می‌کند و هر شب مجروح می‌دهند... 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
رد های پشت پیراهنش و صورتی که زمین خورده حرف هادارد برای خودش تو خودحدیث مفصل بخوان ازاین مجمل شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات🌹 وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
رد های پشت پیراهنش و صورتی که زمین خورده حرف هادارد برای خودش تو خودحدیث مفصل بخوان ازاین مجمل شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات🌹 وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🌱رد های پشت پیراهنش و صورتی که زمین خورده حرف هادارد برای خودش تو خودحدیث مفصل بخوان از این مجمل ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin